گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۶۱

ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری
ز خال مشکبو آهوی مشکین است پنداری
چنان شد از شراب لعل رنگین چشم مخمورش
که هر مژگان شوخش تیغ خونین است پنداری
رسا افتاده است از بس کمند زلف مشکینش
همیشه پشت پای او نگارین است پنداری
نگه دارد خدا از چشم بد، رعناییی دارد
که بر روی زمین در خانه زین است پنداری
ازان رخسار عالمسوز در دل آتشی دارم
که هر مو بر سر من شمع بالین است پنداری
نپردازد به خار پای خود از بی دماغی ها
ز شبنم چشم گل در راه گلچین است پنداری
شکوهی در نظر جا کرده از حسن گرانسنگش
که با شوخی سراپا کوه تمکین است پنداری
بهاران رفت و بلبل مهر از لب برنمی دارد
گل این بوستان گوش سخن چین است پنداری
ز بس نازک شده است از گریه صائب پرده چشمم
نگه در دیده من خواب سنگین است پنداری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری
ز خال مشکبو آهوی مشکین است پنداری
هوش مصنوعی: گویی زلف محبوبی که گیسوانش را به هم می‌زند، چینی است و خال زیبایش مانند آهوی سیاه و خوشبو به نظر می‌رسد.
چنان شد از شراب لعل رنگین چشم مخمورش
که هر مژگان شوخش تیغ خونین است پنداری
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و رنگین او به قدری تحت تأثیر شراب قرار گرفته‌اند که گویی هر یک از مژه‌هایش مانند تیغی خونین است.
رسا افتاده است از بس کمند زلف مشکینش
همیشه پشت پای او نگارین است پنداری
هوش مصنوعی: زیبایی او به حدی است که هرگاه دراز کشیده، موهای خوش‌بو و سیاهش به صورت پرده‌ای بر روی زمین افتاده‌اند و گویی همیشه در حال گره‌خوردن به پای او هستند.
نگه دارد خدا از چشم بد، رعناییی دارد
که بر روی زمین در خانه زین است پنداری
هوش مصنوعی: خداوند از آسیب و نظر بد محافظت کند، زیبایی او چنان است که گویی در زمین، خانه‌ای از زینت دارد.
ازان رخسار عالمسوز در دل آتشی دارم
که هر مو بر سر من شمع بالین است پنداری
هوش مصنوعی: از آن چهره‌ی سوزان و دلربا، در دل من آتش شدیدی وجود دارد که هر تار موی سرم مانند شمعی در حال سوختن است.
نپردازد به خار پای خود از بی دماغی ها
ز شبنم چشم گل در راه گلچین است پنداری
هوش مصنوعی: باید به مشکلات و موانع کوچک توجه نکرد و از آن‌ها نگریخت، چون زیبایی و لذت‌های زندگی مانند شبنم روی گل‌هاست و ممکن است در مسیر خوشبختی و موفقیت قرار داشته باشند.
شکوهی در نظر جا کرده از حسن گرانسنگش
که با شوخی سراپا کوه تمکین است پنداری
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر زیبایی خیره‌کننده‌ای است که قدرت و عظمت خاصی به فردی می‌بخشد. به گونه‌ای که این زیبایی می‌تواند تجلی‌گر وقار و احترام باشد، حتی اگر ظاهراً در حال شوخی و بازیگوشی باشد. به عبارت دیگر، زیبایی او چنان تاثیرگذار است که هرگونه رفتار او را با تمکین و قدرت همنشین می‌کند.
بهاران رفت و بلبل مهر از لب برنمی دارد
گل این بوستان گوش سخن چین است پنداری
هوش مصنوعی: بهار تمام شده و بلبل هنوز از عشق خود نمی‌گوید. انگار که در این باغ، گل‌ها فقط به گوش شنوندگان سخن می‌گویند.
ز بس نازک شده است از گریه صائب پرده چشمم
نگه در دیده من خواب سنگین است پنداری
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه چشمانم به شدت تحت تأثیر اشک‌ها قرار گرفته‌اند، گویی پرده چشمم نازک شده است و در نگاه من به نظر می‌رسد که خواب سنگینی در چشمانم وجود دارد.