گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۵۰

به ظاهر گر دریغ از نامرادان روی خود داری
روانشان تازه از مد رسای بوی خودداری
نیایی گر برون از خانه آیینه معذوری
که باغ دلگشایی در نظر چون روی خودداری
کجا فکر نظربازان به گرد خاطرت گردد؟
که صد دام تماشا در نظر از موی خودداری
ز روی آتشینت چشمه سیماب می گردد
اگر آیینه فولاد پیش روی خودداری
نریزد رنگ یوسف طلعتان چون از تماشایت؟
که بوی پیرهن را سینه چاک از بوی خودداری
اگر چه می نمایی رام در ظاهر، ز پرکاری
پلنگ خشمگین را داغدار از خوی خودداری
چه حد دارند نگاه خیره گردد گرد رخسارت؟
که چین زلف را پیوسته در ابروی خودداری
تو چون از بس لطافت نیست ممکن در نظر آیی
چه ذرات جهان را گرم جست و جوی خودداری؟
ز نکهت عذرخواهی می کند زلف رسای تو
به ظاهر گر دریغ از دورگردان روی خودداری
مکن در پیش این سنگین دلان چون تیغ گردن کج
ز قسمت آب باریکی اگر در جوی خودداری
ز عکس خود کنی همچون پلنگ خشمگین وحشت
اگر در وقت خشم آیینه پیش روی خودداری
گلابش کن ز آه آتشین پیش از خزان صائب
اگر دلبستگی چون گل به رنگ و بوی خودداری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به ظاهر گر دریغ از نامرادان روی خود داری
روانشان تازه از مد رسای بوی خودداری
هوش مصنوعی: اگر به نظر بیاید که از کسانی که بدشانس هستند روی برمی‌گردانی، باید بدانی که روحشان هنوز تازه است و تحت تاثیر عطر خودت قرار دارند.
نیایی گر برون از خانه آیینه معذوری
که باغ دلگشایی در نظر چون روی خودداری
هوش مصنوعی: اگر که از خانه بیرون بیایی، با این حال نمی‌توانی خود را بپوشانی، زیرا که زیبایی باغ دل‌انگیز در نظر تو، همانند چهره‌ات تابنده است.
کجا فکر نظربازان به گرد خاطرت گردد؟
که صد دام تماشا در نظر از موی خودداری
هوش مصنوعی: کجا می‌تواند فکر کسانی که همیشه در جستجوی دیدن و تماشا هستند به یاد تو بیفتد؟ در حالی که خودشان صدها تله برای جلب توجه و نگاه مردم دارند و از زیبایی‌های خود لذت می‌برند.
ز روی آتشینت چشمه سیماب می گردد
اگر آیینه فولاد پیش روی خودداری
هوش مصنوعی: اگر چهره آتشین تو موجودیت داشته باشد، مانند زلالی جیوه می‌شود؛ و اگر در برابر خود از آیینه فولاد استفاده نکنی، این زیبایی پنهان می‌ماند.
نریزد رنگ یوسف طلعتان چون از تماشایت؟
که بوی پیرهن را سینه چاک از بوی خودداری
هوش مصنوعی: چگونه می‌تواند رنگ چهره یوسف بر زمین بریزد، وقتی که نگاه کردن به تو اینقدر دل‌انگیز است؟ به‌طوری که بوی پیراهن او باعث می‌شود دل‌ها برای بوی خودشان بی‌تاب و شیدا شوند.
اگر چه می نمایی رام در ظاهر، ز پرکاری
پلنگ خشمگین را داغدار از خوی خودداری
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر به نظر می‌رسد که آرامی، اما در پشت این آرامش، مانند پلنگ خشمگین، طغیانی از احساسات و قدرت نهفته است که می‌تواند خطرناک باشد.
چه حد دارند نگاه خیره گردد گرد رخسارت؟
که چین زلف را پیوسته در ابروی خودداری
هوش مصنوعی: چشمانت چه قدرتی دارند که نگاهشان به چهره‌ات خیره می‌شود؟ در حالی که چین‌های زلفت همیشه در ابرویت خود را نگه داشته‌اند.
تو چون از بس لطافت نیست ممکن در نظر آیی
چه ذرات جهان را گرم جست و جوی خودداری؟
هوش مصنوعی: تو به خاطر لطافتی که داری، ممکن است در نظر دیگران قابل مشاهده نباشی. اما با این حال، چرا برای یافتن خود از جستجوی گرمی ذرات جهان خودداری می‌کنی؟
ز نکهت عذرخواهی می کند زلف رسای تو
به ظاهر گر دریغ از دورگردان روی خودداری
هوش مصنوعی: زلف زیبای تو به زیبایی خود عذرخواهی می‌کند، گویی در ظاهر از دوری و غیبت خود ناراحت است و این نشان می‌دهد که از دلش دوری و غیبت را نمی‌پسندد.
مکن در پیش این سنگین دلان چون تیغ گردن کج
ز قسمت آب باریکی اگر در جوی خودداری
هوش مصنوعی: با کسانی که دل‌های سنگینی دارند، مانند تیغی که بر روی گردن کج می‌شود، رفتار نکن. اگر در مسیر خود مانع شوی، از زیبایی‌ها و فراز و نشیب‌های زندگی بی‌نصیب خواهی ماند.
ز عکس خود کنی همچون پلنگ خشمگین وحشت
اگر در وقت خشم آیینه پیش روی خودداری
هوش مصنوعی: اگر در زمان خشم به آینه نگاه کنی، ممکن است مانند پلنگ خشمگین دچار وحشت شوی. بهتر است در آن لحظه از نگاه کردن به خودداری کنی.
گلابش کن ز آه آتشین پیش از خزان صائب
اگر دلبستگی چون گل به رنگ و بوی خودداری
هوش مصنوعی: قبل از آنکه به فصل پاییز برسیم، گلاب را با حرارت اشک خود بساز و اگر به زیبایی و عطر خود وابسته‌ای، از این وابستگی دست بردار.