گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۴۷

نمی آییم چون یوسف به چشم هر خریداری
بحمدالله متاع ما ندارد روی بازاری
متاع آشنایی روی گردان گشته از دلها
همین از آشنارویان بجا مانده است دیواری
به زلف حرف ما آشفتگان بسیار می پیچی
سروکارت نیفتاده است با زلف سیه کاری
چو مجنون خانه ای در دامن صحرا هوس دارم
که غیر از گردباد آنجا نیاید هیچ دیاری
برافتاده است رسم مردمی از گلشن عالم
ندارد نرگس بیمار بر بالین پرستاری
اگر سیاره گردون سراسر مشتری گردد
نیفتد بر سر من سایه دست خریداری
اگر دشمن سرت خواهد چو گل در دامنش افکن
چو شاخ گل برون بر از چمن دوش سبکباری
ازین دشت بلاخیز حوادث چون روم صائب؟
دهن واکرده است از هر طرف آتش زبان ماری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی آییم چون یوسف به چشم هر خریداری
بحمدالله متاع ما ندارد روی بازاری
هوش مصنوعی: ما مثل یوسف، برای فروش نمی‌آییم و خوشبختانه قیمت و ارزش ما برای خریداران شناخته‌شده نیست.
متاع آشنایی روی گردان گشته از دلها
همین از آشنارویان بجا مانده است دیواری
هوش مصنوعی: اجناس ارتباط و آشنایی که باید در دل‌ها وجود داشته باشد، اکنون از آن‌ها دور شده است و تنها دیواری از خاطرات آشنایان باقی مانده است.
به زلف حرف ما آشفتگان بسیار می پیچی
سروکارت نیفتاده است با زلف سیه کاری
هوش مصنوعی: زلف عاشقانه ما باعث گیجی و آشفتگی خیلی‌ها شده است، اما این زلف سیاه به کسی آسیب نزده و به مشکل نیفتاده است.
چو مجنون خانه ای در دامن صحرا هوس دارم
که غیر از گردباد آنجا نیاید هیچ دیاری
هوش مصنوعی: من در دلم آرزوی خانه‌ای در دامن صحرا دارم که در آن فقط صدای گردباد به گوش برسد و هیچ کس دیگری مزاحم نباشد.
برافتاده است رسم مردمی از گلشن عالم
ندارد نرگس بیمار بر بالین پرستاری
هوش مصنوعی: در دنیای امروزی، انسانیت و محبت که روزگاری در میان مردم رواج داشت، به فراموشی سپرده شده است. در چنین زمانی، حتی نرگس زیبا و خاصی که نیاز به مراقبت دارد، هیچ پرستاری در کنار خود نمی‌بیند.
اگر سیاره گردون سراسر مشتری گردد
نیفتد بر سر من سایه دست خریداری
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا پر از خوبی‌ها و نعمت‌ها شود، باز هم از محبت و محبت دست دوست و یارم بر سرم نخواهد افتاد.
اگر دشمن سرت خواهد چو گل در دامنش افکن
چو شاخ گل برون بر از چمن دوش سبکباری
هوش مصنوعی: اگر دشمن به تو آسیب بزند، باید به آرامی و با زیبایی نظرت را جلب کنی و از خودت فاصله بگیری تا او نتواند به تو نزدیک شود.
ازین دشت بلاخیز حوادث چون روم صائب؟
دهن واکرده است از هر طرف آتش زبان ماری
هوش مصنوعی: از این دشت پر خطر و پر حوادث مانند روم، من چگونه می‌توانم برآیم؟ هر سو را که نگاه می‌کنم، آتش و خطر وجود دارد، مانند زبانی از مار که در حال گاز گرفتن است.