غزل شمارهٔ ۶۷۱۷
گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی
گر به دل بیرونی از عالم سوار عالمی
از پریشان خاطری در راه سیل افتاده ای
گر کنی گردآوری خود را حصار عالمی
از سیه کاری نهان از توست اسرار جهان
گر بپردازی به خود آیینه دار عالمی
چون صدف دریوزه گوهر ز نیسان می کنی
غافلی از خود که بحر بیکنار عالمی
کاروانسالار گردون است روح پاک تو
زین تن حیوان صفت در زیر بار عالمی
نغمه شوخی ندارد چون تو قانون فلک
پرده ساز و پرده سوز و پرده دار عالمی
گر توانی بر لب خود مهر خاموشی زدن
بی سخن همچون سلیمان مهردار عالمی
پای در دامن کش، از سنگ ملامت سرمپیچ
شکر این معنی که نخل میوه دار عالمی
می توان بر توسن گردون به همت شد سوار
از چه سرگردان درین مشت غبار عالمی؟
گنج قدسی، در خراب آباد دنیا مانده ای
آب دریایی، ولی در جویبار عالمی
همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست
هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی
فکر بی حاصل ترا مغلوب غم ها کرده است
ورنه از تدبیر صائب غمگسار عالمی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی
گر به دل بیرونی از عالم سوار عالمی
هوش مصنوعی: اگر در دنیا تاج و تختی نداری، اما در دل خود از بزرگی و عظمت برخوردار هستی، میتوانی بر جهان سوار باشی.
از پریشان خاطری در راه سیل افتاده ای
گر کنی گردآوری خود را حصار عالمی
هوش مصنوعی: اگر از اضطراب و نگرانیت بیرون بیایی و خودت را جمع و جور کنی، میتوانی به آرامش و ثبات دست پیدا کنی.
از سیه کاری نهان از توست اسرار جهان
گر بپردازی به خود آیینه دار عالمی
هوش مصنوعی: اگر از کارهای زشت و ناپسند پنهان بگذاری، رازهای جهان برایت آشکار خواهد شد، مشروط بر اینکه به خودت توجه کنی و مانند یک آینه، حقیقت را بازتاب دهی.
چون صدف دریوزه گوهر ز نیسان می کنی
غافلی از خود که بحر بیکنار عالمی
هوش مصنوعی: زمانی که مانند صدف، جواهر وجودت را از دل نور بهار استخراج میکنی، غافل از آن هستی که در دریاچهای بیکران و وسیع زندگی میکنی.
کاروانسالار گردون است روح پاک تو
زین تن حیوان صفت در زیر بار عالمی
هوش مصنوعی: روح پاک تو همچون کاروانسالاری است که بر گردونه جهان رهبری میکند و از این بدن مادی که به صورت یک حیوان است، فراتر رفته است و به زیر بار سنگینی از عالم مشغول است.
نغمه شوخی ندارد چون تو قانون فلک
پرده ساز و پرده سوز و پرده دار عالمی
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی نشاندهندهی تأثیر عمیق و بینظیر فردی است که باعث ایجاد تغییرات و تحولاتی در جهان میشود. او بهگونهای عمل میکند که زندگی و روابط در جهان را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب شور و شوق در میان مردم میگردد. در واقع، این شخص نه تنها خالق زیباییها است، بلکه نقش اصلی را در شکلگیری و تغییرات جهان بر عهده دارد.
گر توانی بر لب خود مهر خاموشی زدن
بی سخن همچون سلیمان مهردار عالمی
هوش مصنوعی: اگر میتوانی، بر لب خود نشانهای از سکوت بگذار و بیکلام مانند سلیمان، بزرگی و دستاوردهایت را در جهان نمایان کن.
پای در دامن کش، از سنگ ملامت سرمپیچ
شکر این معنی که نخل میوه دار عالمی
هوش مصنوعی: پای خود را از دامن خود بردار و از سرزنش و ملامت بپرهیز، چرا که شیرینی و خوشی در زندگی مانند میوهای است که از نخل میرسد و باید آن را چشید.
می توان بر توسن گردون به همت شد سوار
از چه سرگردان درین مشت غبار عالمی؟
هوش مصنوعی: میتوان با اراده و تلاش خود به قلههای بلند رسید، اما چرا در میان این混混 و هیاهوی دنیا سرگردان هستی؟
گنج قدسی، در خراب آباد دنیا مانده ای
آب دریایی، ولی در جویبار عالمی
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از مشکلات و خراب است، تو مانند گنجی با ارزش و مقدس هستی که در این وضعیت اسفناک به سر میبری. تو به اندازه یک دریا ارزش و بزرگی داری، اما در شرایطی محدود و ناچیز خود را بر روی زمین نشان میدهی.
همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست
هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی
هوش مصنوعی: انسانی که مانند بوی گل است، از گل جدا شده اما هنوز ارتباطی عمیق با آن دارد. او هم در دنیای خود زندگی میکند و هم در جهانی دیگر، به نوعی همزمان در دو فضا حاضر است.
فکر بی حاصل ترا مغلوب غم ها کرده است
ورنه از تدبیر صائب غمگسار عالمی
هوش مصنوعی: ذهن بیهدف و ناامید تو را درگیر غمها کرده است، در حالی که اگر به تدبیر صحیح توجه میکردی، میتوانستی به راحتی بر غمها غلبه کنی.