گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۱۴

تا نسوزد، عود در مجمر ندارد آدمی
تا نگرید، آب در گوهر ندارد آدمی
تا نپیچد سر ز دنیا، سرندارد آدمی
تا نریزد برگ از خود، بر ندارد آدمی
تا نگردد استخوانش توتیا از بار درد
جان روشن، دیده انور ندارد آدمی
تا نبندد راه خواهش بر خود از سد رمق
در نظرها، شان اسکندر ندارد آدمی
تا نگردد در طریق پاکبازی یک جهت
راه بیرون شد ازین ششدر ندارد آدمی
تا ز آه سرد و اشک گرم باشد بی نصیب
سایه طوبی، لب کوثر ندارد آدمی
تا نیفشاند غبار جسم از دامان روح
باده بی درد در ساغر ندارد آدمی
تا به عیب خود نپردازد ز عیب دیگران
حاصلی از دیده انور ندارد آدمی
روزیش هر چند بی اندیشه می آید ز غیب
غیر ازین اندیشه دیگر ندارد آدمی
جز وبال و حسرت و افسوس، هنگام رحیل
بهره ای از جمع سیم و زر ندارد آدمی
خط باطل می توان بر عالم از سودا کشید
بی جنون مغز خرد در سر ندارد آدمی
کی ربایندش ز دست هم عزیزان جهان؟
پشت خود چون سکه تا بر زر ندارد آدمی
عمر جاویدست مدی کوته از احسان او
یادگاری از سخن بهتر ندارد آدمی
بی سر پرشور، تن دیگ ز جوش افتاده ای است
بی دل بی تاب، بال و پر ندارد آدمی
می شود تیغ حوادث زین سپر دندانه دار
بی کلاه فقر بر تن سر ندارد آدمی
عیسی از راه تجرد بر سرآمد چرخ را
پایه ای از فقر بالاتر ندارد آدمی
چون نمکدانی است صائب کز نمک خالی بود
شورشی از عشق اگر در سر ندارد آدمی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا نسوزد، عود در مجمر ندارد آدمی
تا نگرید، آب در گوهر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسان زمانی احساس غم و اندوه می‌کند و درونش شعله‌ور می‌شود که دلی را تجربه کند، و گرنه زندگی‌اش بی‌معنا و خشک می‌ماند. همان‌طور که عود باید بسوزد تا بوی خوشی از آن بلند شود، انسان نیز باید تجربه‌های عاطفی را داشته باشد تا وجودش معنای بیشتری پیدا کند.
تا نپیچد سر ز دنیا، سرندارد آدمی
تا نریزد برگ از خود، بر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسان تا زمانی که گرفتار دنیای فانی است، نمی‌تواند بر اوضاعش تسلط پیدا کند و تا زمانی که نتواند از خود فارغ شود، نمی‌تواند تغییرات را قبول کند.
تا نگردد استخوانش توتیا از بار درد
جان روشن، دیده انور ندارد آدمی
هوش مصنوعی: تا زمانی که آدمی در برابر درد و رنج‌های زندگی تحمل و استقامت نداشته باشد، نمی‌تواند به روشنایی و بصیرت واقعی دست یابد.
تا نبندد راه خواهش بر خود از سد رمق
در نظرها، شان اسکندر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسانی که نتواند به خواسته‌ها و آرزوهای خود کنترل داشته باشد، نمی‌تواند به مقام و عظمت اسکندر دست یابد و به سرمنزل مقصود برسد. برای دستیابی به اهداف بزرگ، باید به قدرت اراده و خویشتن‌داری اهمیت داد.
تا نگردد در طریق پاکبازی یک جهت
راه بیرون شد ازین ششدر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مسیر پاکسازی و خودسازی قرار نگیری، انسان نمی‌تواند از محدودیت‌های خود رها شود و به دنیای وسیع‌تری پا بگذارد.
تا ز آه سرد و اشک گرم باشد بی نصیب
سایه طوبی، لب کوثر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان از درد و احساسات خود رنج می‌کشد و در عذاب است، نمی‌تواند به خوشبختی و نعمت‌های ناب دست یابد و از برکات زندگی بهره‌مند شود.
تا نیفشاند غبار جسم از دامان روح
باده بی درد در ساغر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان از قید و بندهای دنیوی و مادی رهایی نیابد و غبار جسم را از خود دور نکند، نمی‌تواند از لذت واقعی و بی‌درد باده (شراب) بهره‌مند شود.
تا به عیب خود نپردازد ز عیب دیگران
حاصلی از دیده انور ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسانی که به عیب‌های خود توجه نکند و تنها به عیب‌های دیگران بپردازد، نمی‌تواند به حقیقت یا بینش درست دست یابد.
روزیش هر چند بی اندیشه می آید ز غیب
غیر ازین اندیشه دیگر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: اگر چه انسان بدون فکر و تدبیر از غیب روزی‌اش را دریافت می‌کند، اما جز این، فکر و اندیشه دیگری ندارد.
جز وبال و حسرت و افسوس، هنگام رحیل
بهره ای از جمع سیم و زر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسان هنگام ترک دنیا هیچ چیز جز غم و حسرت برایش باقی نمی‌ماند و هیچ‌گونه بهره‌ای از جمع‌آوری ثروت و مال ندارد.
خط باطل می توان بر عالم از سودا کشید
بی جنون مغز خرد در سر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسان می‌تواند افکار و ایده‌های نادرست را بر دنیا تحمیل کند، اما بدون دیوانگی و جنون، عقل و فهم واقعی در سر او وجود ندارد.
کی ربایندش ز دست هم عزیزان جهان؟
پشت خود چون سکه تا بر زر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: کیست که در این دنیا بتواند او را از من بگیرد؟ به مانند سکه‌ای که باید از پشت خود به درخشندگی نرسد، ارزش واقعی انسان بستگی به داشتن مال و ثروت ندارد.
عمر جاویدست مدی کوته از احسان او
یادگاری از سخن بهتر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: عمر انسان در واقع می‌تواند جاودانه باشد، اما چگونگی رفتار و محبت او به دیگران، یادگاری برجسته و گرانبهایی است که از او به جا می‌ماند. هیچ چیز باارزش‌تر از نیکوئی‌ها و سخنان خوب او نمی‌تواند نشان‌دهنده وجود او باشد.
بی سر پرشور، تن دیگ ز جوش افتاده ای است
بی دل بی تاب، بال و پر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسانی که خالی از شور و شوق باشد، مانند دیگی است که از جوشیدن افتاده و حالتی سرد و بی‌روح دارد. او همچنین از احساس و شور و هیجان تهی است و نمی‌تواند پر و بالی برای پرواز داشته باشد.
می شود تیغ حوادث زین سپر دندانه دار
بی کلاه فقر بر تن سر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: مشکلات و خطرات زندگی می‌توانند مانند شمشیری تیز و خطرناک عمل کنند، اما با وجود سپر محکم و دندانه‌دار فقر، انسان هنوز از تهدیدات و آسیب‌ها در امان نیست.
عیسی از راه تجرد بر سرآمد چرخ را
پایه ای از فقر بالاتر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: عیسی که از طریق خلوص و بی‌نیازی به مقام عالی رسیده است، نشان می‌دهد که انسانی نمی‌تواند بالاتر از یک زندگی ساده و فقیر باشد.
چون نمکدانی است صائب کز نمک خالی بود
شورشی از عشق اگر در سر ندارد آدمی
هوش مصنوعی: انسانی که در دلش عشق ندارد، مانند نمکدانی است که از نمک خالی است؛ به عبارتی، بی‌حالت و بی‌مزه است و شور و شوقی در او دیده نمی‌شود.