گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۰۲

چشم خونبارست ابر نوبهار زندگی
آه افسوس است سرو جویبار زندگی
نیست غیر از لب گزیدن نقلی این پیمانه را
دردسر بسیار دارد میگسار زندگی
برگ او از دست افسوس و ثمر بار دل است
دل منه چون غافلان بر برگ و بار زندگی
دیده از روی تأمل باز کن چون عارفان
کز نگاهی ریزد از هم پود و تار زندگی
می برد با خود ز بی تابی کمند و دام را
در کمند هر که می افتد شکار زندگی
اعتمادی نیست بر شیرازه موج سراب
دل منه بر جلوه ناپایدار زندگی
یک دم خوش را هزاران آه حسرت در قفاست
خرج بیش از دخل باشد در دیار زندگی
باده یک ساغرند و پشت و روی یک ورق
چون گل رعنا خزان و نوبهار زندگی
از تزلزل بیخودان نیستی آسوده اند
بر نفس پیوسته لرزد شیشه بار زندگی
در شبستان عدم باشد حضور خواب امن
نیست جز تشویش خاطر در دیار زندگی
چون حباب پوچ از پاس نفس غافل مشو
کز نسیمی رخنه افتد در حصار زندگی
بارها سر داد بر باد و همان از سادگی
شمع گردن می کشد از انتظار زندگی
دارد از برق سبک جولان طمع استادگی
هر که از غفلت دهد با خود قرار زندگی
چون نگردد سبز در میدان جانبازان عشق؟
نیست خضر نیک پی گر شرمسار زندگی
گر به سختی بیستون گردیده ای، چون جوی شیر
نرم سازد استخوانت را فشار زندگی
مرگ چون موی از خمیر آسان کشد بیرون ترا
ریشه گر در سنگ داری در دیار زندگی
چون شرر با روی خندان خرده جان کن نثار
چند لرزی بر زر ناقص عیار زندگی
تا نگردیده است دست از رعشه ات بی اختیار
دست بردار از عنان اختیار زندگی
موج آب زندگانی می شمارد تیغ را
هر که پیش از مرگ شست از خود غبار زندگی
می تواند شد شفیع روزگاران دگر
آنچه صرف عشق شد از روزگار زندگی
تا دم صبح قیامت نقش بندد بر زمین
هر که افتد از نفس در زیر بار زندگی
خاک صحرای عدم را توتیا خواهیم کرد
آنچه آمد پیش ما از رهگذار زندگی
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد
چیست حال خضر یارب زیر بار زندگی
برگ سبزی می کند ما بینوایان را نهال
بیش از این خشکی مکن ای نوبهار زندگی
دارد از هر موجه ای صائب درین وحشت سرا
نعل بی تابی در آتش جویبار زندگی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم خونبارست ابر نوبهار زندگی
آه افسوس است سرو جویبار زندگی
هوش مصنوعی: چشم‌های من پر از اشک است، مانند باران بهاری. زندگی با حسرت و اندوه مانند درخت سرو در کنار جویبار است.
نیست غیر از لب گزیدن نقلی این پیمانه را
دردسر بسیار دارد میگسار زندگی
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در این دنیا وجود دارد، گزیدن لب است و این پیمانه درد و سختی‌های زیادی برای نوشنده‌ی زندگی دارد.
برگ او از دست افسوس و ثمر بار دل است
دل منه چون غافلان بر برگ و بار زندگی
هوش مصنوعی: برگ درخت به خاطر زوالش حاکی از اندوه است و میوه دل نیز نشانه‌ای از احساسات است. بنابراین نباید مانند افرادی که غافل‌اند فقط به ظواهر و زندگی مادی توجه کرد.
دیده از روی تأمل باز کن چون عارفان
کز نگاهی ریزد از هم پود و تار زندگی
هوش مصنوعی: چشمانت را با دقت باز کن مانند عارفان، زیرا از یک نگاه می‌تواند تار و پود زندگی را به هم بریزد.
می برد با خود ز بی تابی کمند و دام را
در کمند هر که می افتد شکار زندگی
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که هر کس در چنگال وسوسه‌ها و مشکلات زندگی گرفتار شود، همچون شکار از آن کمند و دام رهایی ندارد. زندگی می‌تواند افراد را به شدت درگیر کند و آنها را به سمتی ببرد که بر اساس ناآسوده‌گی‌ها و اضطراب‌هایشان عمل کنند.
اعتمادی نیست بر شیرازه موج سراب
دل منه بر جلوه ناپایدار زندگی
هوش مصنوعی: به هیچ وجه نمی‌توان به ثبات و نظم ظاهری زیبایی‌ها اعتماد کرد، پس دل‌باخته‌ی جلوه‌های ناپایدار زندگی مشو.
یک دم خوش را هزاران آه حسرت در قفاست
خرج بیش از دخل باشد در دیار زندگی
هوش مصنوعی: یک لحظه خوشی می‌تواند به هزاران حسرت تبدیل شود. در زندگی، وقتی خرج‌ها بیشتر از درآمد باشد، انسان را به دردسر می‌اندازد.
باده یک ساغرند و پشت و روی یک ورق
چون گل رعنا خزان و نوبهار زندگی
هوش مصنوعی: شراب مانند یک جام است و پشت و روی یک ورق مانند چهره‌ای است که در طول زندگی هم به بهار و هم به خزان می‌رسد.
از تزلزل بیخودان نیستی آسوده اند
بر نفس پیوسته لرزد شیشه بار زندگی
هوش مصنوعی: آسایش و آرامش در زندگی، ناشی از عدم تزلزل و آشفتگی در درون است. آن‌هایی که درگیر نوسانات و بی‌ثباتی هستند، همچنان در دلهره به سر می‌برند و زندگی‌شان مانند شیشه‌ای است که به راحتی می‌تواند بلرزد و بشکند.
در شبستان عدم باشد حضور خواب امن
نیست جز تشویش خاطر در دیار زندگی
هوش مصنوعی: در مکان خالی و بدون وجود، بودن خواب آرامی نیست، جز اینکه دل را مشغول می‌کند و در دنیای زندگی هم همینطور است.
چون حباب پوچ از پاس نفس غافل مشو
کز نسیمی رخنه افتد در حصار زندگی
هوش مصنوعی: همچون حبابی که بی‌ارزش است، از مراقبت از نفس خود غافل نشو، زیرا اگر غفلت کنی، نسیم‌ها می‌توانند به سادگی به زندگی‌ات نفوذ کنند و آن را تحت تاثیر قرار دهند.
بارها سر داد بر باد و همان از سادگی
شمع گردن می کشد از انتظار زندگی
هوش مصنوعی: شمع بارها برای نشان دادن خود در برابر باد تلاش کرده، اما به خاطر سادگی‌اش همچنان منتظر است که زندگی‌اش ادامه یابد.
دارد از برق سبک جولان طمع استادگی
هر که از غفلت دهد با خود قرار زندگی
هوش مصنوعی: آن‌که در غفلت زندگی کند، همیشه در خطر است و نمی‌تواند از زیبایی‌های زندگی لذت ببرد. اما کسی که هوشیار و بیدار باشد، می‌تواند از لحظات زندگی بهره‌برداری کند و بر ترس‌ها و مشکلات غلبه کند.
چون نگردد سبز در میدان جانبازان عشق؟
نیست خضر نیک پی گر شرمسار زندگی
هوش مصنوعی: چرا در میدان عاشقان عشق سبز نمی‌شود؟ آیا خضر نیک‌پی از زندگی شرمنده نیست؟
گر به سختی بیستون گردیده ای، چون جوی شیر
نرم سازد استخوانت را فشار زندگی
هوش مصنوعی: اگر در سختی‌های زندگی همچون سنگ سخت شده‌ای، فشارهای زندگی می‌تواند به نرمی و لطافت استخوان‌هایت را دچار تحول کند.
مرگ چون موی از خمیر آسان کشد بیرون ترا
ریشه گر در سنگ داری در دیار زندگی
هوش مصنوعی: مرگ مانند مو به آسانی از خمیر بیرون می‌آید؛ اما اگر ریشه‌ات در سنگ باشد، در دنیای زندگی باقی می‌مانی.
چون شرر با روی خندان خرده جان کن نثار
چند لرزی بر زر ناقص عیار زندگی
هوش مصنوعی: وقتی با چهره‌ای خندان و شاداب، زندگی را به چالش می‌کشی و دلت را برای عشق و هیجان آماده می‌کنی، گاهی باید بر ناراحتی‌ها غلبه کنی و در عوض، جانت را برای تجربه‌های جدید و جدی کردن زندگی فدا کنی. این چالش‌ها و سختی‌ها می‌توانند ارزش بیشتری به زندگی بیفزایند.
تا نگردیده است دست از رعشه ات بی اختیار
دست بردار از عنان اختیار زندگی
هوش مصنوعی: تا وقتی که از لرزش و اضطرابت رها نشده‌ای، دست از کنترل زندگی‌ات برندار.
موج آب زندگانی می شمارد تیغ را
هر که پیش از مرگ شست از خود غبار زندگی
هوش مصنوعی: زندگی مانند موجی است که بر روی سطح آب در حرکت است. هر کسی که قبل از مرگ خود، از غبار و مشکلات زندگی رها شود، می‌تواند تیغ و خطرات زندگی را بهتر ببیند و بشمارد.
می تواند شد شفیع روزگاران دگر
آنچه صرف عشق شد از روزگار زندگی
هوش مصنوعی: می‌تواند در آینده، چیزی که در زندگی به خاطر عشق صرف شده، شفیع و پشتیبان آدمی باشد.
تا دم صبح قیامت نقش بندد بر زمین
هر که افتد از نفس در زیر بار زندگی
هوش مصنوعی: تا صبح قیامت، هر کسی که زیر فشار زندگی نفسش بند بیافتد، بر زمین اثری از خود به جا می‌گذارد.
خاک صحرای عدم را توتیا خواهیم کرد
آنچه آمد پیش ما از رهگذار زندگی
هوش مصنوعی: ما خاک بی‌مقدار و تهی را به روشنی و ارزش می‌آوریم، و هر آنچه که در طول زندگی‌مان به ما رسید را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد
چیست حال خضر یارب زیر بار زندگی
هوش مصنوعی: سبزه‌ای که زیر سنگ زندگی می‌کند، نمی‌تواند راست بایستد. حال خضر، پیامبر زندگی، در زیر بار مشکلات و سختی‌ها چیست؟
برگ سبزی می کند ما بینوایان را نهال
بیش از این خشکی مکن ای نوبهار زندگی
هوش مصنوعی: برگ سبزی به ما بینوایان روحیه و امید می‌دهد. ای بهار زندگی، دیگر ما را با این سختی‌ها و بی‌رحمی‌ها مواجه نکن.
دارد از هر موجه ای صائب درین وحشت سرا
نعل بی تابی در آتش جویبار زندگی
هوش مصنوعی: در این دنیای پرآشوب و پر از مشکلات، صائب احساس می‌کند که به هر چیز معقولی نیاز دارد. در چنین فضای ناامنی، حس ناامیدی مانند نعل اسبی است که در دل آتش نهر زندگی می‌سوزد و ناآرامی او را آزار می‌دهد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1393/06/18 01:09

بیت 4، مصرع اول، بجای "تائمل " "تأمل" صحیح‌ست.