غزل شمارهٔ ۶۷۰۱
من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام
از هوای خود خطر دارد حباب زندگی
در درازی عمر ما از خضر کوتاهی نداشت
رشته ما شد گره از پیچ و تاب زندگی
هر که دیوار یتیمی را چو خضرآباد کرد
گرد راه از خویش می شوید به آب زندگی
تا نگردیده است از قد دو تا پا در رکاب
بهره ای بردار صائب از شراب زندگی
در ته ابرست دایم آفتاب زندگی
بی سیاهی نیست هرگز داغ آب زندگی
می شود از تلخی تعبیر، زهر ناگوار
در نظرها گرچه شیرین است خواب زندگی
تا نفس در سینه ها مشق سراسر می کند
کاغذ با دست اوراق کتاب زندگی
نیست چندانی که سازد گرم چشم روزنی
جلوه پا در رکاب آفتاب زندگی
بر سکندر شد گوارا تشنگی، تا خضر را
غوطه در زهر ندامت داد آب زندگی
تلخیی دارد که ساغر را به فریاد آورد
می نماید گرچه لب شیرین شراب زندگی
تشنه می سازد به تیغ آبدار نیستی
خاکیان را منت خشک سراب زندگی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام
از هوای خود خطر دارد حباب زندگی
هوش مصنوعی: شجاعت و جایگاه انسانی به دلایل مختلفی میتواند تحت تأثیر خطرات و چالشها قرار بگیرد. مانند حبابی که در معرض خطرات محیطی است، زندگی نیز در مقابل عوامل مختلف آسیبپذیر است. به عبارت دیگر، زیبایی و fragility (آسیبپذیری) زندگی میتواند زندگی را در شرایط دشوار تحت تأثیر قرار دهد.
در درازی عمر ما از خضر کوتاهی نداشت
رشته ما شد گره از پیچ و تاب زندگی
هوش مصنوعی: در طول عمر ما، خضر (که نماد زندگی جاویدان و دانایی است) نتوانست کمکی به ما کند. زندگی ما به دلیل پیچیدگیها و چالشها، به گرهای تبدیل شده است.
هر که دیوار یتیمی را چو خضرآباد کرد
گرد راه از خویش می شوید به آب زندگی
هوش مصنوعی: هر کسی که به یتیمی توجه کند و به او کمک کند، مانند خضر که نماد زندگی و رحمت است، از مشکلات و زشتکاریها فاصله میگیرد و به زندگی خوب و معناداری دست مییابد.
تا نگردیده است از قد دو تا پا در رکاب
بهره ای بردار صائب از شراب زندگی
هوش مصنوعی: تا زمانی که پاهایی به قد بلند در زندگی به کار نیفتادهاند، از خوشیها و لذتهای زندگی بهرهبرداری کن.
در ته ابرست دایم آفتاب زندگی
بی سیاهی نیست هرگز داغ آب زندگی
هوش مصنوعی: در اعماق ابرها همیشه نور خورشید زندگی وجود دارد و هیچگاه زندگی بدون چالشها و مشکلات نیست.
می شود از تلخی تعبیر، زهر ناگوار
در نظرها گرچه شیرین است خواب زندگی
هوش مصنوعی: گاهی اوقات میتوان از تلخی و دشواریهای زندگی، درکی شیرین و خوب پیدا کرد. حتی اگر آن مشکلات در نگاه اول زهرآگین و ناگوار به نظر بیایند، اما ممکن است در نهایت به یک خواب خوش و زیبا تبدیل شوند.
تا نفس در سینه ها مشق سراسر می کند
کاغذ با دست اوراق کتاب زندگی
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس در سینه وجود دارد، زندگی به معنای واقعی خود را به تصویر میکشد و هر لحظه مانند ورقهای کتابی نوشته میشود.
نیست چندانی که سازد گرم چشم روزنی
جلوه پا در رکاب آفتاب زندگی
هوش مصنوعی: چشمانتظار نور و زیبایی زندگی در آغوش صبحگاه، آنقدر که تابش آفتاب میتواند دور از دسترس بماند.
بر سکندر شد گوارا تشنگی، تا خضر را
غوطه در زهر ندامت داد آب زندگی
هوش مصنوعی: تشنگی برای سکندر، به نوعی لذتبخش شد، زیرا او از خضر، که خود به معنای زندگی و آب حیات است، درسی گرفت و غوطهوری در زهر ندامت را تجربه کرد. این تجربه، او را به درک ارزش واقعی زندگی و پیشرفت در آن میرساند.
تلخیی دارد که ساغر را به فریاد آورد
می نماید گرچه لب شیرین شراب زندگی
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که حتی در شادی و لذتهای زندگی، گاهی اوقات درد و تلخیهایی وجود دارد که باعث میشود انسان به فکر وادار شود و از عمق وجودش فریاد بزند. این تلخیها با وجود اینکه در ظاهر ممکن است شیرینی و لذت وجود داشته باشد، هنوز هم تأثیر خود را بر انسان میگذارند.
تشنه می سازد به تیغ آبدار نیستی
خاکیان را منت خشک سراب زندگی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نداشتن و بیوجودی، انسانها را در زندگی دچار عطش و بیتنهایی میکند. زندگی مملو از توهمات و آرزوهای ناتمام است که مانند سرابی در بیابان میماند و لذا هیچگاه نمیتواند به حقیقتی دلخواه تبدیل شود. انسانها در جستجوی سعادت و آرامش هستند، اما در نهایت از آنچه در دست دارند راضی نیستند و مانند تشنهای در بیابان، همواره در پی آن چیزی هستند که در دسترسشان نیست.