گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۹۷

بی نیازست از دلیل و رهنما افتادگی
می رود منزل به منزل جاده با افتادگی
از تنزل می توان آسان ترقی یافتن
بی رسن از چه برآرد عکس را افتادگی
شد دل هر کس ز دنیا سرد چون برگ خزان
با کف لرزنده گیرد از هوا افتادگی
از سپر انداختن گل امن شد از نیش خار
می کند کوته زبان خصم را افتادگی
آنقدر کز نقش پا گردن فرازی بدنماست
خوش نماید از سران چون نقش پا افتادگی
سرکشی از سر بنه چون آتش سوزان که کرد
سجده گاه سرفرازان خاک را افتادگی
چون دهم از دست دامان تنزل را، که کرد
سیر معراج اجابت اشک با افتادگی
با گرانقدران تواضع کن که برمی آورد
دانه ها را روسفید از آسیا افتادگی
ذوق منصب دیده را اندیشه ای از عزل نیست
از دویدن نیست مانع طفل را افتادگی
خاکساری پیشه خود کرده ام تا داده است
دانه را بال و پر نشو و نما افتادگی
داد شبنم را درین بستانسرا چون مردمک
در حریم دیده خورشید جاافتادگی
بگذر از تقصیر دشمن چون شدی غالب، که هست
از زبردستان عالم خوشنما افتادگی
پا به دامن کش در ایام کهنسالی که هست
بی نیاز از منت خشک عصا افتادگی
نیست از راه تواضع خاکساری دام را
حیله باشد خصم روبه باز را افتادگی
از تواضع می شود ظاهر عیار پختگی
حجت قاطع بود از میوه ها افتادگی
از ته دیوارها می آورد سالم برون
با همه بی دست و پایی سایه را افتادگی
عالمی جویند از پستی، بلندی چون غبار
تا ز خاک راه بردارد که را افتادگی
بر زمین ناورد صائب پشت ما را هیچ کس
با زمین تا پشت ما کرد آشنا افتادگی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی نیازست از دلیل و رهنما افتادگی
می رود منزل به منزل جاده با افتادگی
هوش مصنوعی: نیاز به دلیل و راهنما ندارد؛ با فروتنی و humble steps به سیر خود ادامه می‌دهد و مرحله به مرحله به مقصد می‌رسد.
از تنزل می توان آسان ترقی یافتن
بی رسن از چه برآرد عکس را افتادگی
هوش مصنوعی: برابر با فرود آمدن، به راحتی می‌توان بالا رفت. اگر چیزی پایینی را رها کند، چگونه می‌تواند به عکس خود برگردد؟
شد دل هر کس ز دنیا سرد چون برگ خزان
با کف لرزنده گیرد از هوا افتادگی
هوش مصنوعی: دل هر انسانی مانند برگهای پاییزی از دنیا سرد و بی‌علاقه شده است؛ چرا که مانند برگ‌هایی که در دست می‌لرزند، از فضای زندگی فاصله گرفته‌اند و به زمین می‌افتند.
از سپر انداختن گل امن شد از نیش خار
می کند کوته زبان خصم را افتادگی
هوش مصنوعی: با کنار گذاشتن دفاع و محافظت، گل در امن و امان قرار می‌گیرد و نیش خار نمی‌تواند به آن آسیب بزند. این وضعیت باعث می‌شود که دشمنانی که زبانشان کوتاه است، دچار ذلت و افتادگی شوند.
آنقدر کز نقش پا گردن فرازی بدنماست
خوش نماید از سران چون نقش پا افتادگی
هوش مصنوعی: اندازه‌ای از اثر و نشانه‌های ما می‌تواند بر روی دیگران تأثیر بگذارد که حتی ظاهری آراسته و زیبا را به خود می‌گیرد. این تأثیر به خوبی چنان است که از برتری ظاهری برخی افراد مانند نشانه‌ یا اثر پا روی زمین قابل مشاهده است.
سرکشی از سر بنه چون آتش سوزان که کرد
سجده گاه سرفرازان خاک را افتادگی
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع می‌پردازد که انسان باید از خودخواهی و طغیان دوری کند و به humility (تسلیم و افتادگی) و احترام به بزرگان و طبیعت بپردازد، چرا که مانند آتش که به زمین سجده می‌کند و خاک را ارج می‌نهد، انسان هم باید فروتن باشد و به ارزش‌های واقعی احترام بگذارد.
چون دهم از دست دامان تنزل را، که کرد
سیر معراج اجابت اشک با افتادگی
هوش مصنوعی: وقتی که از دامن پایین‌آمدن، رهایی می‌یابم، اشک‌هایم با تواضع به سیر معراج و پاسخگویی دست می‌یابند.
با گرانقدران تواضع کن که برمی آورد
دانه ها را روسفید از آسیا افتادگی
هوش مصنوعی: با افراد با ارزش و بزرگوار با احترام و فروتنی برخورد کن، زیرا این رفتار باعث می‌شود که رازهای زندگی و موفقیت‌ها به تو نمایان شود و تو را از مشکلات و سختی‌ها نجات دهد.
ذوق منصب دیده را اندیشه ای از عزل نیست
از دویدن نیست مانع طفل را افتادگی
هوش مصنوعی: ذوق و شوق برای رسیدن به منصب و مقام، به گونه‌ای است که رخوت و انصراف از تلاش، در ذهن فرد وجود ندارد. هیچ چیزی مانع ادامه‌دادن کوشش و تلاش او نیست، حتی اگر کودکانه به نظر برسد و دچار افتادگی شود.
خاکساری پیشه خود کرده ام تا داده است
دانه را بال و پر نشو و نما افتادگی
هوش مصنوعی: من خود را humble (خاکسار) کرده‌ام تا دانه‌ای که به من داده شده، بتواند رشد کند و به اوج به پرواز درآید.
داد شبنم را درین بستانسرا چون مردمک
در حریم دیده خورشید جاافتادگی
هوش مصنوعی: در باغی که پر از شبنم است، شبنم به مانند مردمکی در چشم، به خوبی در مقابل نور خورشید قرار گرفته و به شکلی ثابت و زیبا به نظر می‌رسد.
بگذر از تقصیر دشمن چون شدی غالب، که هست
از زبردستان عالم خوشنما افتادگی
هوش مصنوعی: وقتی که بر دشمن پیروز شدی، از اشتباهات او بگذر. زیرا انسان‌های بزرگ و برجسته در دنیا، به خاطر قدرت و مقامشان هرگز خود را کوچک نمی‌کنند.
پا به دامن کش در ایام کهنسالی که هست
بی نیاز از منت خشک عصا افتادگی
هوش مصنوعی: در ایام پیری و سالخوردگی، به کسی نیازمند نباش که به خاطر ناتوانی‌اش به عصا تکیه کرده است. خودت مستقل و بی‌نیاز باش.
نیست از راه تواضع خاکساری دام را
حیله باشد خصم روبه باز را افتادگی
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره می‌شود که در برابر دشمنان، تواضع و خاکساری نمی‌تواند مانع از ترفندها و حیله‌های آنها شود. وقتی کسی افتاده و خاضع باشد، دشمنان باز هم به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به او هستند. بنابراین، در روابط و مواجهه با دشمنان، صرف humility کافی نیست و ممکن است به ضرر فرد تمام شود.
از تواضع می شود ظاهر عیار پختگی
حجت قاطع بود از میوه ها افتادگی
هوش مصنوعی: با فروتنی و ادب می‌توان نشانه‌های واقعی بلوغ و پختگی را نشان داد، همان‌طور که میوه‌ها به تدریج درختان را ترک می‌کنند.
از ته دیوارها می آورد سالم برون
با همه بی دست و پایی سایه را افتادگی
هوش مصنوعی: سایه‌ای که از دیوارها بیرون می‌آید، با وجود اینکه ناتوان و بی‌دست و پا است، به شکل سالم و قوی به نظر می‌رسد.
عالمی جویند از پستی، بلندی چون غبار
تا ز خاک راه بردارد که را افتادگی
هوش مصنوعی: انسان‌هایی که در جستجوی علم و دانش هستند، مانند غباری هستند که از روی زمین بلند می‌شوند و از فروافتادگی خود رهایی می‌یابند. تلاش آن‌ها در جهت رسیدن به شناخت و آگاهی، آن‌ها را از حالت ناپایدار به جایی برجسته و ارزشمند می‌برد.
بر زمین ناورد صائب پشت ما را هیچ کس
با زمین تا پشت ما کرد آشنا افتادگی
هوش مصنوعی: هیچ کس به ما توجهی نکرد و ما را به زمین نزدیکی تجربه نکرد. این نشان‌دهنده‌ی آن است که ما در زندگی به نوعی در حال سقوط هستیم و کسی از حال ما باخبر نیست.