گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۹۳

بندگی کردن پسندیده است با آزادگی
سرو را خط امان شد از خزان استادگی
صد بهار تازه رو را سرو شد شمع مزار
می کشد از چشمه سار خضر آب آزادگی
می شود هر کس به مقدار تواضع سربلند
قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
ساده لوحان بهره ور گردند از نقش مراد
می شود آیینه گلزار، آب از سادگی
هر چه در میزان بینش از گرانقدران بود
از سبک سنگان بود در پله افتادگی
رد نمی گردد دعای پاک دامانان که اشک
قرة العین اجابت شد ز مردم زادگی
بس که ننشستم ز پا از بی قراری های شوق
بر مجنون را برون آوردم از بی جادگی
من که صد میخانه می کردم به مخموران سبیل
می مکم اکنون لب پیمانه از بی بادگی
صحبت روشن ضمیران زنگ از دل می برد
آب در گوهر نگردد سبز از استادگی
ساده کن صائب دل خود را ز هر نقشی که صبح
می کشد خورشید تابان را به بر از سادگی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بندگی کردن پسندیده است با آزادگی
سرو را خط امان شد از خزان استادگی
هوش مصنوعی: بندگی و servitude که یکی از ارزش‌هاست، با آزادگی و آزادمنشی همراه شده است؛ مانند سرو که در برابر خزان مقاوم است و به راحتی نمی‌سوزد.
صد بهار تازه رو را سرو شد شمع مزار
می کشد از چشمه سار خضر آب آزادگی
هوش مصنوعی: صد بهار تازه در اینجا به معنای زنده‌دلی و جوانی است که در دل طبیعت و زندگی جاری است. سرو به عنوان نشانه‌ای از استقامت و زیبایی، در کنار شمع مزار نماد روشنی و یادبود است. در این تصویر، چشمه‌سار به‌عنوان منبع حیات و آب آزادگی نشانه آزادی و رهایی است که خضر، به عنوان نماد خرد و زندگی جاودان، آن را به ارمغان می‌آورد.
می شود هر کس به مقدار تواضع سربلند
قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
هوش مصنوعی: هر فردی می‌تواند با humble بودن و تواضع، به اندازه‌ای بزرگ و ارزشمند شود، حتی اگر در ابتدا به نظر بیاید که خیلی کم‌ارزش است. زنگار نادرستی که از خودبینی و خودخواهی به وجود می‌آید، می‌تواند به واسطه تواضع و افتادگی از بین برود و فرد را به درخشش و ارزش واقعی‌اش برساند.
ساده لوحان بهره ور گردند از نقش مراد
می شود آیینه گلزار، آب از سادگی
هوش مصنوعی: ساده‌دل‌ها از تصویرهای دلخواه خود بهره‌مند می‌شوند، مانند اینکه آینه‌ای از گلزار به ما نشان می‌دهد و این خیال‌ها ناشی از سادگی آن‌هاست.
هر چه در میزان بینش از گرانقدران بود
از سبک سنگان بود در پله افتادگی
هوش مصنوعی: هر چه در سنجش و درک افراد با ارزش بیشتر بود، در مقایسه با افراد کم‌اهمیت، از نظر فروتنی و پایین‌تر بودن در اجتماع، به چشم می‌آید.
رد نمی گردد دعای پاک دامانان که اشک
قرة العین اجابت شد ز مردم زادگی
هوش مصنوعی: دعای انسان‌های باکرامت و پاکدل هرگز بی‌پاسخ نمی‌ماند، زیرا اشک‌های افرادی که در دل خود محبت و شوق به دیگران دارند، مورد اجابت قرار می‌گیرد.
بس که ننشستم ز پا از بی قراری های شوق
بر مجنون را برون آوردم از بی جادگی
هوش مصنوعی: به خاطر شوق و بی قراری‌های زیاد، دیگر نتوانستم به راحتی بنشینم و تمام این احساسات مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد.
من که صد میخانه می کردم به مخموران سبیل
می مکم اکنون لب پیمانه از بی بادگی
هوش مصنوعی: من که روزگاری در میخانه ها با جشن و شادی می گذراندم و از شراب نوشیدن لذت می بردم، حالا با غم و بی حوصلگی، حتی لذت نوشیدن از پیمانه را نیز از دست داده ام.
صحبت روشن ضمیران زنگ از دل می برد
آب در گوهر نگردد سبز از استادگی
هوش مصنوعی: اضطراب و نگرانی به وسیلهٔ کلام روشنگرانی که با صداقت و حقیقت صحبت می‌کنند، از دل انسان می‌رود. اگر کسی از دانش و معنویت بهره‌مند باشد، مانند گوهری است که هرگز تحت تأثیر ظواهر فانی قرار نمی‌گیرد و همواره درخشان و پایدار می‌ماند.
ساده کن صائب دل خود را ز هر نقشی که صبح
می کشد خورشید تابان را به بر از سادگی
هوش مصنوعی: دل خود را از هرگونه تزیین و نقش و نگار رها کن، مانند سادگی صبح که خورشید روشن و درخشان را به آغوش می‌کشد.