غزل شمارهٔ ۶۶۹
به دور کاکل و زلف تو سنبلستانها
شده است خواب پریشان به چشم بستانها
چنان به فکر تو صاحبدلان فرو رفتند
که غنچهای نشود باز در گلستانها
ز شرم روی تو شمع و چراغها یکسر
نفسگداخته رفتند از شبستانها
تبسم تو که تلخ است کام عاشق ازو
نهفته در دل هر مور، شکرستانها
ستم مکن به ضعیفان که شد تبسم برق
بدل به ناله جانسوز در نیستانها
چنان ز گرگ هوس خاطرم گزیده شده است
که چشم بسته کنم سیر یوسفستانها
در آن حریم که روی تو بینقاب شود
به داغ شمع سیاهی شود شبستانها
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به دور کاکل و زلف تو سنبلستانها
شده است خواب پریشان به چشم بستانها
هوش مصنوعی: به دور موهای تو، باغهای گل و سنبل خوابهای آشفته و ناپایداری را در چشمان باغها به وجود آوردهاند.
چنان به فکر تو صاحبدلان فرو رفتند
که غنچهای نشود باز در گلستانها
هوش مصنوعی: شاید دیگر هیچکس نتواند به زیبایی و طراوت از گلها لذت ببرد، زیرا عاطفه و اندیشهی دلسوزان چنان در عمق عشق و غم تو غرق شده است که گویی هیچ جوانهای در میان گلستانها رشد نخواهد کرد.
ز شرم روی تو شمع و چراغها یکسر
نفسگداخته رفتند از شبستانها
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و زیبایی چهره تو، تمام شمعها و چراغها از درخشش و روشنایی خود، بیگدار خاموش شدند و از فضای تاریک کنار رفتند.
تبسم تو که تلخ است کام عاشق ازو
نهفته در دل هر مور، شکرستانها
هوش مصنوعی: تبسم تو که با اندوه همراه است، در دل هر دوست عاشق، همانند خوشی و شیرینیای نهفته است که در شکرستانها وجود دارد.
ستم مکن به ضعیفان که شد تبسم برق
بدل به ناله جانسوز در نیستانها
هوش مصنوعی: بر ضعیفان ستم نکن، زیرا خندهی شادی ممکن است به نالهای دردناک تبدیل شود که در دل نیستانها طنینانداز میشود.
چنان ز گرگ هوس خاطرم گزیده شده است
که چشم بسته کنم سیر یوسفستانها
هوش مصنوعی: آنقدر تحت تأثیر و وسوسهای قرار گرفتهام که حتی با چشمان بسته، میتوانم در دنیای زیباییها و نعمتها سفر کنم.
در آن حریم که روی تو بینقاب شود
به داغ شمع سیاهی شود شبستانها
هوش مصنوعی: در آن مکان مقدس که چهرهات بدون پوشش و نمایان میشود، به خاطر نور شمع، تاریکی شبها به روشنی تبدیل میشود.

صائب