گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۸۹

سنگ را در جذبه از دست فلاخن می کشی
جامه خاکستری از دوش گلخن می کشی
در نظرها اعتبارت نیست چون موی زیاد
تا چو خار از هر سر دیوار گردن می کشی
(نغمه افسوس از مرغ چمن خواهی شنید
رخت اگر با این گرانجانی به گلشن می کشی)
(شعله شوخی، نداری در دل مجمر قرار
گاه بر بام و گهی خود را به روزن می کشی)
(رشته تابی از تعلق هست تا در گردنت
در پی عیسی عبث پا همچو سوزن می کشی)
یک سر و گردن بلندست از تو خار این چمن
نرگس این افتادگی از چشم روشن می کشی
سوز پنهانی چو شمع آخر گریبانم گرفت
از گریبان سرزند از هر چه دامن می کشی
می فشاند گرد رنگ از بال، طاوس چمن
وقت نازک شد اگر خود را به گلشن می کشی
می بری صائب ز هندستان به اصفاهان سخن
گوهر خود را ز بی قدری به معدن می کشی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سنگ را در جذبه از دست فلاخن می کشی
جامه خاکستری از دوش گلخن می کشی
هوش مصنوعی: هنگامی که از اسلحه پرتاب سنگ استفاده می‌کنی، سنگ به سوی هدف می‌رود و همچنان که خاکستر را از روی کوره برمی‌داری، شوق و نشاط را از دل طبیعت به بیرون می‌کشی.
در نظرها اعتبارت نیست چون موی زیاد
تا چو خار از هر سر دیوار گردن می کشی
هوش مصنوعی: اعتبار و ارزش تو در نگاه دیگران به اندازهٔ موهای زیاد نیست؛ همان‌طور که خارها از دیوار سر بیرون می‌آورند، تو نیز به شکل غیرمناسبی خود را نشان می‌دهی.
(نغمه افسوس از مرغ چمن خواهی شنید
رخت اگر با این گرانجانی به گلشن می کشی)
هوش مصنوعی: اگر با دل سنگین و غمگین به باغ بروی، باید انتظار داشته باشی که از پرنده‌ای غمگین و افسرده نغمه‌های دلشکسته بشنوی.
(شعله شوخی، نداری در دل مجمر قرار
گاه بر بام و گهی خود را به روزن می کشی)
هوش مصنوعی: شعله‌های شوخی و خنده در دل تو جایی ندارند، و تو مانند آتشی هستی که بر بالای بام است و گاهی خودت را از روزنه‌ای به بیرون می‌کشی.
(رشته تابی از تعلق هست تا در گردنت
در پی عیسی عبث پا همچو سوزن می کشی)
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در این بیت، سخن از بندهایی است که انسان را به چیزهایی وابسته و متصل می‌کند. این وابستگی مثل یک رشته است که در گردن فرد آویزان است و او برای رسیدن به آرزوهایش، هر تلاشی می‌کند. در واقع، این تلاش‌ها ممکن است بی‌فائده و بی‌حاصل باشند، مانند سوزنی که به آن‌ها فشار می‌آورد ولی در نهایت به جایی نمی‌رسد. این تصویر به نوعی بیانگر احساس ناامیدی و گرفتاری در وابستگی‌هاست.
یک سر و گردن بلندست از تو خار این چمن
نرگس این افتادگی از چشم روشن می کشی
هوش مصنوعی: یک فردی در اینجا اشاره می‌شود که نسبت به بقیه در مورد زیبایی و مقام بالاتری دارد. نرگس به عنوان نماد زیبایی و لطافت در این متن آورده شده و به تمرکز بر زیبایی و تاثیر آن بر دیگران اشاره دارد. این زیبایی، تأثیر عمیقی بر بیننده می‌گذارد و به نوعی از کمال و روشنایی چشم‌ها اشاره می‌کند که موجب جلب توجه می‌شود.
سوز پنهانی چو شمع آخر گریبانم گرفت
از گریبان سرزند از هر چه دامن می کشی
هوش مصنوعی: سوزی پنهان مانند شعله‌ی شمع در آخرین لحظات وجودم را گرفت، و از جوانب مختلف زندگی‌ام، هر آنچه را که به آن وابسته‌ام، آزاد می‌سازد.
می فشاند گرد رنگ از بال، طاوس چمن
وقت نازک شد اگر خود را به گلشن می کشی
هوش مصنوعی: زمانی که بهار و زیبایی‌های طبیعت ظهور می‌کند، طاووس با پر و بال رنگارنگش در چمن ‌می‌رقصد و اگر می‌خواهی در این باغ به زیبایی خود بپردازی، باید خود را در کنار گل‌ها بگنجانی.
می بری صائب ز هندستان به اصفاهان سخن
گوهر خود را ز بی قدری به معدن می کشی
هوش مصنوعی: شما از هندستان به اصفهان می‌آیید و گوینده‌ٔ با کلام ارزشمندتان، ارزش واقعی کلماتتان را از بی‌ارزشی به جایی با ارزش منتقل می‌کنید.