گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۷۲

گر به چشم پاک در صنع الهی بنگری
کعبه مقصود را در هر سیاهی بنگری
چشم وحدت بین به دست آری اگر چون آفتاب
در دل هر ذره ای نور الهی بنگری
عینک از آیینه زانوی خود کن چون حباب
تا در او چون جام جم هر چیز خواهی بنگری
خویش را روشندل از چشم غلط بین دیده ای
صاف کن آیینه را تا روسیاهی بنگری
قحط معشوق زبان دان بی زبان دارد مرا
دادرس بنما به من تا دادخواهی بنگری
چشم و گوشی باز کن دریای وحدت را ببین
چند در چشم حباب و گوش ماهی بنگری؟
عقده مشکل شناسد قدر ناخن را که چیست
غنچه شو تا فیض باد صبحگاهی بنگری
سرمه واری وام کن از خاک پای اهل دید
تا مگر اشیای عالم را کماهی بنگری
می توانی یافت رنگ حق و باطل بی حجاب
گر به روی شاهدان وقت گواهی بنگری
تا ز خاک پای درویشی توانی سرمه کرد
خاک در چشمت اگر در پادشاهی بنگری
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
چشم بینش باز کن تا هر چه خواهی بنگری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر به چشم پاک در صنع الهی بنگری
کعبه مقصود را در هر سیاهی بنگری
هوش مصنوعی: اگر با دیدی پاک به آفرینش خداوند نگاه کنی، می‌توانی هدف را در هر تاریکی نیز ببینی.
چشم وحدت بین به دست آری اگر چون آفتاب
در دل هر ذره ای نور الهی بنگری
هوش مصنوعی: اگر به چشم بینش واقعی و عمیق دست یابی، همچون آفتاب که در قلب هر ذره‌ای نور الهی را می‌بیند، می‌توانی در هر چیزی زیبایی و حقیقت را درک کنی.
عینک از آیینه زانوی خود کن چون حباب
تا در او چون جام جم هر چیز خواهی بنگری
هوش مصنوعی: عینک را مانند حبابی بساز که از آینه زانوی خود درست شده، تا بتوانی در آن هر چیزی را که می‌خواهی مانند جام جم ببینی.
خویش را روشندل از چشم غلط بین دیده ای
صاف کن آیینه را تا روسیاهی بنگری
هوش مصنوعی: خودت را از قضاوت‌های نادرست که به خاطر دیدگاه‌های اشتباه است روشن کن و مانند یک آیینه، خودت را صاف و شفاف ببین تا بتوانی عیوب و تاریکی‌های خودت را بهتر درک کنی.
قحط معشوق زبان دان بی زبان دارد مرا
دادرس بنما به من تا دادخواهی بنگری
هوش مصنوعی: در زمان کمبود محبوب، من بی‌زبان و بی‌مدد هستم؛ به من کمک کن تا درخواستم را بگویم و به دادخواهی برسم.
چشم و گوشی باز کن دریای وحدت را ببین
چند در چشم حباب و گوش ماهی بنگری؟
هوش مصنوعی: چشم و گوش خود را باز کن و دریای یگانی و اتحاد را تماشا کن. چقدر می‌توانی تنها به تصویر حباب‌ها در چشمت و صدای ماهی‌ها در گوشت توجه کنی؟
عقده مشکل شناسد قدر ناخن را که چیست
غنچه شو تا فیض باد صبحگاهی بنگری
هوش مصنوعی: مشکل را فقط کسی می‌فهمد که به درد آن دچار شده است. برای اینکه از زیبایی‌ها و نعمت‌های زندگی بهره‌مند شوی، باید خود را به نوعی تغییر بدهی و به سمت رشد و شکوفایی بروی.
سرمه واری وام کن از خاک پای اهل دید
تا مگر اشیای عالم را کماهی بنگری
هوش مصنوعی: از خاک پای کسانی که در مسیر دیدن حقیقت هستند، سرمه‌ای برای چشمانت بگیر؛ شاید بتوانی چیزهای این جهان را همچون حقایق بزرگ ببینی.
می توانی یافت رنگ حق و باطل بی حجاب
گر به روی شاهدان وقت گواهی بنگری
هوش مصنوعی: اگر با دقت به شواهد و نشانه‌ها نگاه کنی، می‌توانی به روشنی حقیقت و ناحقیقت را بشناسی و این شناخت به آسانی ممکن است.
تا ز خاک پای درویشی توانی سرمه کرد
خاک در چشمت اگر در پادشاهی بنگری
هوش مصنوعی: اگر از خاک پای درویشی بتوانی سرمه بسازی، پس خاکی که در چشمت است، اگر در پادشاهی نگاه کنی، چه ارزشی دارد؟
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
چشم بینش باز کن تا هر چه خواهی بنگری
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی درخواستی است برای گشایش بینش و بینایی، تا انسان بتواند حقیقت‌ها و زیبایی‌ها را بهتر مشاهده کند و هر آنچه را که مورد نظر دارد، ببیند. به عبارتی، وقتی که بینش و دیدگاه فرد وسیع‌تر و عمیق‌تر شود، می‌تواند به درک بهتری از جهان و خواسته‌هایش برسد.