غزل شمارهٔ ۶۶۶۵
دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟
باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی
سبزه باغ و بهار ما زبان شکر بود
بر مسلمانان اگر رحمی تو کافر داشتی
نیست امروز این گرانی پله ناز ترا
شیر در گهواره می خوردی که لنگر داشتی
نونیاز ناز چون خوبان دیگر نیستی
دایم از شوخی تو در پیراهن اخگر داشتی
ماه رخسار تو ناگردیده در خوبی تمام
هر طرف چون ماه نو صد صید لاغر داشتی
این زمان با غیر همدوشی، وگرنه پیش ازین
تیغ در یک دست و در یک دست خنجر داشتی
جان نثارت کرد و از اخلاص می کردی نثار
صائب مسکین اگر صد جان دیگر داشتی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟
باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی
هوش مصنوعی: شب گذشته با ما در حال خوشگذرانی بودی، به چه چیز فکر میکردی؟ در حال نوشیدن شراب بودی و در عین حال به یاد ما و درد ما هم بودی.
سبزه باغ و بهار ما زبان شکر بود
بر مسلمانان اگر رحمی تو کافر داشتی
هوش مصنوعی: سبزه و گلهای بهاری ما نماد شکرگزاری و زیبایی هستند و اگر تو، که کافر هستی، کمی مهربانی نشان دهی، میتواند بر مسلمانان تأثیر مثبتی داشته باشد.
نیست امروز این گرانی پله ناز ترا
شیر در گهواره می خوردی که لنگر داشتی
هوش مصنوعی: امروز که این گرانی وجود دارد، به یاد میآورم که زمانی تو در ناز و نعمت بودی و مانند شیری در گهواره آرام گرفته بودی، زیرا تکیهگاه و حمایتهایی داشتی.
نونیاز ناز چون خوبان دیگر نیستی
دایم از شوخی تو در پیراهن اخگر داشتی
هوش مصنوعی: تو دیگر مانند خوبان ناز و عطر خاصی نداری، و هر بار که شوخی میکنی، مانند آتش زیر خاکستر به نظر میآیی.
ماه رخسار تو ناگردیده در خوبی تمام
هر طرف چون ماه نو صد صید لاغر داشتی
هوش مصنوعی: چهرهی خوشناز تو در زیبایی بینظیر است، و هر طرف که نظر میکنم، همچون ماه نو، شکارچیان زیادی را در دلتنگیهایشان میبینم.
این زمان با غیر همدوشی، وگرنه پیش ازین
تیغ در یک دست و در یک دست خنجر داشتی
هوش مصنوعی: در حال حاضر با دیگران همراهی میکنی، اما قبلاً اینطور نبود و تو دو توانایی قوی و در عین حال متضاد در دست داشتی.
جان نثارت کرد و از اخلاص می کردی نثار
صائب مسکین اگر صد جان دیگر داشتی
هوش مصنوعی: اگر صد جان دیگر هم داشتی، باز هم جان خود را برای تو نثار میکردم و این کار را از روی خلوص نیت انجام میدادم، ای صائب مسکین.