غزل شمارهٔ ۶۶۶۲
هر که دارد با پریزادان معنی خلوتی
همچو مارش می گزد هر حلقه جمعیتی
در بساط هر که باشد ساغری از خون دل
کی چو مینا سر فرود آرد به هر کیفیتی؟
فقر اگر فرمانروای عالم ایجاد نیست
از چه می گیرند شاهان از فقیران همتی؟
خارخار سیر گلشن نیست در خاطر مرا
کز دل بی مدعا در سینه دارم جنتی
بخت شور ما ز اشک لاله گون شرمنده نیست
بر زمین شور باران را نباشد منتی
می توانستیم کردن سایلان را بی نیاز
گر سخن در عهد ما می داشت قدر و قیمتی
چون ندانم آیه رحمت خط سبز ترا؟
کز برای دفع ارباب هوس شد تبتی
زهر در زیر نگین چون سبزه باشد زیر سنگ
چون لب لعل تو نوخط شد به اندک فرصتی؟
شکر کز جمعیت خاطر پریشان نیستم
نیست صائب گر مرا چون دیگران جمعیتی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۱: ای زمین از سبحه ذکر تو کمتر دانهایغزل شمارهٔ ۶۶۶۳: از شراب لعل تا رخسار را افروختی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که دارد با پریزادان معنی خلوتی
همچو مارش می گزد هر حلقه جمعیتی
هوش مصنوعی: هرکس که با موجودات دلنشین و زیبا ارتباط دارد، مانند ماری که در گوشهای پنهان شده، در هر جمعی احساس تنهایی میکند.
در بساط هر که باشد ساغری از خون دل
کی چو مینا سر فرود آرد به هر کیفیتی؟
هوش مصنوعی: هر کسی ممکن است در زندگیاش به نوعی درد و رنج دچار شده باشد و این زخمها مانند ساغری پر از خون دل هستند. در این دنیا، هیچ کس نیست که در برابر این دردها تسلیم شود و به راحتی سر فرود آورد، با توجه به تمام شرایط و وضعیتهای مختلفی که وجود دارد.
فقر اگر فرمانروای عالم ایجاد نیست
از چه می گیرند شاهان از فقیران همتی؟
هوش مصنوعی: اگر فقر خود حاکم بر جهان نیست، پس چرا شاهان از فقیران انتظار کوشش و تلاش دارند؟
خارخار سیر گلشن نیست در خاطر مرا
کز دل بی مدعا در سینه دارم جنتی
هوش مصنوعی: گلی در ذهن من نیست که به خاطر آن به یاد باغی بیفتم، چرا که در دل من بهطور ناخواسته بهشتی وجود دارد.
بخت شور ما ز اشک لاله گون شرمنده نیست
بر زمین شور باران را نباشد منتی
هوش مصنوعی: شکست خوردهی بخت ما که از اشک گلهای لاله خجالت نمیکشد، بر زمین بارانی که شور و شوق دارد، نیازی به شکرگزاری نیست.
می توانستیم کردن سایلان را بی نیاز
گر سخن در عهد ما می داشت قدر و قیمتی
هوش مصنوعی: اگر در دوران ما سخن و گفتوگو ارزش و اهمیت داشت، میتوانستیم به راحتی از بینیازی صحبت کنیم و دیگر نیازی به چیزهای دیگر نبود.
چون ندانم آیه رحمت خط سبز ترا؟
کز برای دفع ارباب هوس شد تبتی
هوش مصنوعی: نمیدانم که کدام بخش از رحمت تو را باید مورد توجه قرار دهم، چرا که به خاطر تمایلات و هوسهای شخصیتهای مختلف، دچار سردرگمی شدهام.
زهر در زیر نگین چون سبزه باشد زیر سنگ
چون لب لعل تو نوخط شد به اندک فرصتی؟
هوش مصنوعی: زهر در زیر نگین مانند سبزهای است که زیر سنگ پنهان شده، و لب لعل تو هم به راحتی و به سرعت زیبا و دلربا شده است.
شکر کز جمعیت خاطر پریشان نیستم
نیست صائب گر مرا چون دیگران جمعیتی
هوش مصنوعی: شکر که من از شلوغی و جمعیت دلم نگران نیست. صائب، اگر مثل دیگران در جمع نبودم، چه فرقی میکند؟