گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۶۱

ای زمین از سبحه ذکر تو کمتر دانه‌ای
از خرابات تو مهر گرم‌رو پیمانه‌ای
از جلالت برق عالم‌سوز در هر خرمنی
وز جمالت آفتابی فرش در هر خانه‌ای
با که گویم، ور بگویم هم که باور می‌کند
کاین صدف‌ها پر شده است از گوهر یکدانه‌ای؟
دل چو بردی از کفم ای زلف دست از جان بدار
این مثل نشنیده‌ای کز خانه‌ای دیوانه‌ای؟
آسمان نیلگون یک مشت خاکستر بود
گر به قدر همت خود رنگ ریزم خانه‌ای
می‌کند چشم سیاهش سرمه‌سایی، ورنه هست
نغمه منصوریی در هر لب پیمانه‌ای
آسمان‌ها در شکست ما چه یکدل گشته‌اند
کشتی نه آسیا افتاده چپ با دانه‌ای
در سر این غافلان طول امل دانی که چیست؟
آشیان کرده است ماری در کبوترخانه‌ای
صائب آزاده را مگذار در قید جهان
چند در زنجیر باشد عاشق دیوانه‌ای؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زمین از سبحه ذکر تو کمتر دانه‌ای
از خرابات تو مهر گرم‌رو پیمانه‌ای
هوش مصنوعی: ای زمین، در حالتی که تو به یاد خدا مشغولی، هر دانه‌ای در میخانه‌های تو کمتر از ذکر تو ارزش دارد.
از جلالت برق عالم‌سوز در هر خرمنی
وز جمالت آفتابی فرش در هر خانه‌ای
هوش مصنوعی: زیبایی و عظمت تو باعث درخشش و روشنایی در هر مکان و هر جمعیتی می‌شود و جلوه‌ای از نور و زیبایی‌ات در هر خانه‌ای حس می‌شود.
با که گویم، ور بگویم هم که باور می‌کند
کاین صدف‌ها پر شده است از گوهر یکدانه‌ای؟
هوش مصنوعی: با کی صحبت کنم؟ حتی اگر حرف بزنم، کسی باور نمی‌کند که این صدف‌ها پر از یک گوهر بی‌نظیر است؟
دل چو بردی از کفم ای زلف دست از جان بدار
این مثل نشنیده‌ای کز خانه‌ای دیوانه‌ای؟
هوش مصنوعی: دل مرا بردی، ای زلف، پس دست از جانم بردار. آیا این داستان را نشنیده‌ای که در خانه‌ای دیوانه‌ای، آشوب و بی‌قراری وجود دارد؟
آسمان نیلگون یک مشت خاکستر بود
گر به قدر همت خود رنگ ریزم خانه‌ای
هوش مصنوعی: آسمان آبی، مانند یک مشت خاکستر به نظر می‌رسد. اگر به اندازه‌ی تلاش و آرزویم رنگی به آن بزنم، می‌توانم خانه‌ای بسازم.
می‌کند چشم سیاهش سرمه‌سایی، ورنه هست
نغمه منصوریی در هر لب پیمانه‌ای
هوش مصنوعی: چشم سیاه او مانند سرمه زیباست و اگر این زیبایی نبود، در هر لیوانی صدای خوشی مانند نغمه منصور وجود دارد.
آسمان‌ها در شکست ما چه یکدل گشته‌اند
کشتی نه آسیا افتاده چپ با دانه‌ای
هوش مصنوعی: آسمان‌ها در زمان شکست ما چقدر همدرد و همدل شده‌اند. کشتی ما که به مشکل خورده، دیگر مثل یک آسیاب نمی‌چرخد و فقط به یک دانه وابسته شده است.
در سر این غافلان طول امل دانی که چیست؟
آشیان کرده است ماری در کبوترخانه‌ای
هوش مصنوعی: در دل این بی‌خبران، آرزوهای بی‌پایان و دراز، نشانه‌ای از چه چیزی است؟ مثل این است که ماری در لانه‌ی کبوترها جا داده شده است.
صائب آزاده را مگذار در قید جهان
چند در زنجیر باشد عاشق دیوانه‌ای؟
هوش مصنوعی: آزادگی صائب را محدود نکن به دنیا، چرا که اگر عاشق دیوانه‌ای در زنجیر باشد، آزادی او به خطر می‌افتد.