گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۶۰

ای ز روی آتشینت هر دل آتشخانه‌ای
از لب میگون تو هر سینه‌ای میخانه‌ای
آبروی خود عبث خورشید می‌ریزد به خاک
کی سر ما گرم می‌گردد به هر پیمانه‌ای؟
حرف تلخ عاقلان ما را نمی‌آرد به هوش
می‌کند هشیار ما را نعره مستانه‌ای
ابر نیسان را ز استغنا کند خون در جگر
در صدف آن را که باشد گوهر یکدانه‌ای
شور محشر گرچه می‌ریزد نمک در چشم خواب
بر گران‌جانان غفلت می‌شود افسانه‌ای
تیر بی پر در کمان آن به که باشد گوشه‌گیر
نیست مرد آن را که نبود همت مردانه‌ای
خاک پای بی‌خودی را سرمه گر سازم رواست
می‌کند هر آشنا را معنی بیگانه‌ای
این خمارآلودگان کوتاه‌بین افتاده‌اند
ورنه باشد در گره هر قطره را میخانه‌ای
حسن عالم‌سوز بی‌تاب است در ایجاد عشق
دارد از هر ذره آن خورشیدرو پروانه‌ای
لاله دل‌مرده بیرون آمد از زندان سنگ
تو همان چون صورت دیوار، محو خانه‌ای
کی نظر سازد به آب زندگی صائب سیاه
هرکه را چون لاله هست از خون دل پیمانه‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز روی آتشینت هر دل آتشخانه‌ای
از لب میگون تو هر سینه‌ای میخانه‌ای
هوش مصنوعی: چهره آتشین تو باعث می‌شود که هر دل مانند کوره‌ای از آتش شود و لب‌های شیرین تو در هر سینه‌ای مانند میخانه‌ای است که پر از خوشحالی و شادمانی است.
آبروی خود عبث خورشید می‌ریزد به خاک
کی سر ما گرم می‌گردد به هر پیمانه‌ای؟
هوش مصنوعی: آبروی خود را بی‌دلیل به پای خورشید می‌ریزد، ولی ما هرگز با هر بار نوشیدن از آن، گرم نمی‌شویم.
حرف تلخ عاقلان ما را نمی‌آرد به هوش
می‌کند هشیار ما را نعره مستانه‌ای
هوش مصنوعی: سخنان تلخ و حقیقت‌گوی عاقلان ما را به خود نمی‌آورد، بلکه باعث بیداری و هوشیاری ما می‌شود، همانند نعره‌ای که از حال می‌برد.
ابر نیسان را ز استغنا کند خون در جگر
در صدف آن را که باشد گوهر یکدانه‌ای
هوش مصنوعی: ابر نیسان، به دلیل سرشتی که دارد و نیاز به آب و بارش، به جگر خود اندوهی را حس می‌کند. این اندوه برای کسی است که گوهر ارزشمندی دارد و این گوهر در دل صدفی قرار گرفته است. در واقع، بر اساس این احساس ضرورت و ارزش، می‌توان گفت که گنجینه‌ای در دل وجود دارد که باید به آن توجه شود.
شور محشر گرچه می‌ریزد نمک در چشم خواب
بر گران‌جانان غفلت می‌شود افسانه‌ای
هوش مصنوعی: در روز قیامت، حتی اگر درد و رنجی به چشم‌ها بیفتد، افرادی که در غفلت به سر می‌برند، هیچ‌گاه متوجه این واقعیت نمی‌شوند و آن را فقط به عنوان یک داستان در نظر می‌گیرند.
تیر بی پر در کمان آن به که باشد گوشه‌گیر
نیست مرد آن را که نبود همت مردانه‌ای
هوش مصنوعی: کسی که همت و اراده‌ی قوی نداشته باشد، حتی اگر در موقعیت مناسبی قرار گیرد، نمی‌تواند موفق شود. مانند تیر بی‌پر که بی‌فایده است، فردی که گوشه‌گیر و منفعل باشد، نمی‌تواند به دستاوردی برسد.
خاک پای بی‌خودی را سرمه گر سازم رواست
می‌کند هر آشنا را معنی بیگانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر خاک پای کسی را که مجنون و عاشق است به عنوان سرمه استفاده کنم، این کار درست است؛ زیرا هر آشنایی را به طریقی به بیگانگی می‌کشانَد.
این خمارآلودگان کوتاه‌بین افتاده‌اند
ورنه باشد در گره هر قطره را میخانه‌ای
هوش مصنوعی: این افراد که در حالت خماری به سر می‌برند، دید کوتاهی دارند و نمی‌توانند واقعیت را درست ببینند. در واقع، اگر کمی عمیق‌تر بنگرند، متوجه می‌شوند که هر قطره‌ای از زندگی و وجودشان می‌تواند به عنوان یک میخانه و منبع شادابی و سرمستی در نظر گرفته شود.
حسن عالم‌سوز بی‌تاب است در ایجاد عشق
دارد از هر ذره آن خورشیدرو پروانه‌ای
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت عشق، آتشینی را در جهان به وجود می‌آورد و در این میان، از هر ذره وجود آن، مانند پروانه‌ای به سوی نور خورشید می‌شتابد. عشق به گونه‌ای است که تمام موجودات را به خود جذب می‌کند و بی‌تابی آن، نشان‌دهنده شدت این احساس عمیق و شگفت‌انگیز است.
لاله دل‌مرده بیرون آمد از زندان سنگ
تو همان چون صورت دیوار، محو خانه‌ای
هوش مصنوعی: گلی پژمرده از زندانی سنگی بیرون آمده، شبیه به دیواری که تنها تصویر یک خانه را نشان می‌دهد، بی‌روح و خالی است.
کی نظر سازد به آب زندگی صائب سیاه
هرکه را چون لاله هست از خون دل پیمانه‌ای
هوش مصنوعی: کسی که دلش پر از غم و اندوه است، نمی‌تواند به زیبایی و زندگی نگاه کند. همانطور که لاله به‌خاطر خون دلش زیباست، انسان هم باید به عمق دردهایش پی ببرد تا بتواند از زندگی لذت ببرد.