گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۶

مرا ز نشأه می ساخت کامیاب هوا
که هست داروی بیهوشی شراب هوا
علاج ظلمت ابرست باده روشن
که دل سیاه کند بی شراب ناب هوا
به گردش آر می پرده سوز را ساقی
که شد ز ابر سیه، عنبرین نقاب هوا
امید هست شود شسته توبه نامه ما
چنین شود به طراوت گر از سحاب هوا
شکایتی که که مرا از بهار هست این است
که می کند ز تری، آب در شراب هوا!
عجب که توبه سنگین ما کمر بندد
که ساخت رطل گران را سبک رکاب هوا
مده به دست هوا اختیار خویش که هست
عنان گسسته تر از موجه سراب هوا
هواپرست بود هر نفس به شاخ دگر
که اختیار ندارد در انقلاب هوا
فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
نفس چگونه کند راست در حباب هوا؟
برون کن از سر نخوت هواپرستی را
که چون حباب کند خانه ها خراب هوا
ز زهد خشک اثر در جهان نخواهد ماند
که می کند دل سنگین توبه آب هوا
اگر نه صبح قیامت بود، چرا گیرد
چو نامه از رخ او هر نفس نقاب هوا؟
ز آه و گریه من شد جهان چنان تاریک
که روشنی نپذیرد ز آفتاب هوا
شدی چو پیر، مرو در پی هوا صائب
که دلپذیر بود موسم شباب هوا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا ز نشأه می ساخت کامیاب هوا
که هست داروی بیهوشی شراب هوا
هوش مصنوعی: من را از عالم وجود به حالت خوشی و کامیابی می‌برد، همچون اینکه شراب، داروی بی‌هوشی می‌شود و مرا از آگاهی می‌گیرد.
علاج ظلمت ابرست باده روشن
که دل سیاه کند بی شراب ناب هوا
هوش مصنوعی: برای رهایی از تاریکی و ظلمت، نوشیدن باده‌ای روشنگر لازم است که دل‌های تیره را با شراب ناب شفاف کند.
به گردش آر می پرده سوز را ساقی
که شد ز ابر سیه، عنبرین نقاب هوا
هوش مصنوعی: ای ساقی، پرده را به حرکت درآور و نوشیدنی را به ما بده، زیرا که در اثر ابرهای تیره، چهره هوا مانند عنبر زیبا و خوشبو شده است.
امید هست شود شسته توبه نامه ما
چنین شود به طراوت گر از سحاب هوا
هوش مصنوعی: امید داریم که توبه‌نامه ما به تازگی و طراوت پاک شود، همانطور که باران از آسمان می‌بارد.
شکایتی که که مرا از بهار هست این است
که می کند ز تری، آب در شراب هوا!
هوش مصنوعی: شکایتی که از بهار دارم این است که هوای مرطوب در زندگی‌ام به مانند شراب می‌شود و این وضعیت را برایم دشوار کرده است.
عجب که توبه سنگین ما کمر بندد
که ساخت رطل گران را سبک رکاب هوا
هوش مصنوعی: عجب است که این توبه‌ی سنگین ما می‌تواند بر دوش ما فشار آورد، در حالی که کسی که بار سنگین را برمی‌دارد، می‌تواند به راحتی به آسمان پرواز کند.
مده به دست هوا اختیار خویش که هست
عنان گسسته تر از موجه سراب هوا
هوش مصنوعی: خودت را به دست شرایط و اوهام نسپار، زیرا کنترل بر زندگی‌ات از دست رفته و در چنگال واقعیت‌های ناپایدار قرار گرفته‌ای.
هواپرست بود هر نفس به شاخ دگر
که اختیار ندارد در انقلاب هوا
هوش مصنوعی: هر لحظه تحت تأثیر تغییرات هوا و شرایط محیطی قرار دارد و توانایی کنترلی بر این تغییرات ندارد.
فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
نفس چگونه کند راست در حباب هوا؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در دنیای مادی و پر از دغدغه، فضای واقعی برای زندگی و تنفس وجود ندارد. حتی نفس هم نمی‌تواند به درستی در این شرایط عمل کند و گویی در حبابی محبوس شده است. به عبارت دیگر، شرایط زندگی به گونه‌ای است که انسان نمی‌تواند به راحتی زندگی کند و احساس آزادی و راحتی داشته باشد.
برون کن از سر نخوت هواپرستی را
که چون حباب کند خانه ها خراب هوا
هوش مصنوعی: خودخواهی و آرزوهای توخالی را کنار بگذار، زیرا این‌ها همچون حباب‌هایی هستند که می‌توانند خانه‌ها را ویران کنند.
ز زهد خشک اثر در جهان نخواهد ماند
که می کند دل سنگین توبه آب هوا
هوش مصنوعی: زهد خشک و بی‌روح هیچ تأثیری در جهان نخواهد داشت؛ زیرا توبه و خودسازی واقعی، دل را سنگین و غمگین می‌کند و به جای آن باید به آب و هوای محبت و عشق پرداخت.
اگر نه صبح قیامت بود، چرا گیرد
چو نامه از رخ او هر نفس نقاب هوا؟
هوش مصنوعی: اگر صبح قیامت وجود نداشت، پس چرا هر دم، چهره او زیر نقاب هوا پنهان می‌شود؟
ز آه و گریه من شد جهان چنان تاریک
که روشنی نپذیرد ز آفتاب هوا
هوش مصنوعی: به خاطر گریه و ناله من، دنیا به اندازه‌ای تاریک شده که حتی نور خورشید هم نمی‌تواند به آن نفوذ کند.
شدی چو پیر، مرو در پی هوا صائب
که دلپذیر بود موسم شباب هوا
هوش مصنوعی: به سن پیری که رسیدی، در پی خواسته‌ها و آرزوهای زودگذر نرو، زیرا دوران جوانی و زندگی پرنشاط و دلپذیر است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۶۶ به خوانش عندلیب