غزل شمارهٔ ۶۶۵۱
بوسهای قیمت از آن لبها به صد جان کردهای
برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کردهای
گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار
شهر را از جلوه مستانه ویران کردهای
میدهند از پرفشانی خرمن گل را به باد
بس که گل را خوار پیش عندلیبان کردهای
نور ایمان در لباس کفر جولان میکند
در خط عنبرفشان تا روی پنهان کردهای
رو نگردانیدهای از خط و خال عنبرین
مسند مور از کف دست سلیمان کردهای
تا خط مشکین به دور عارضت صف بسته است
ریشه محکم در نظرها همچو مژگان کردهای
از کبودی نیل چشم زخم دارد پیکرت
در سرمستی مگر گل در گریبان کردهای؟
تا به سیر گلستان آوردهای بیپرده روی
لاله و گل را چراغ زیر دامان کردهای
پاک گشته است از قبول نقش لوح سادهاش
دیده آیینه را از بس که حیران کردهای
از لطافت دست سیمینت نگارین گشته است
دست خود تا شانه زلف پریشان کردهای
کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب
تو به روی گرم دلها را چراغان کردهای
دعوی خون را به اشک شادی از دل شستهاند
جلوه تا چون شمع بر خاک شهیدان کردهای
گرچه ریحان خواب میآرد، تو از نیرنگ حسن
خواب صائب تلخ از آن خط چو ریحان کردهای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۰: کیستم من؟ مشت خار در محیط افتادهایغزل شمارهٔ ۶۶۵۲: با لباس عنبرین امروز جولان کردهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوسهای قیمت از آن لبها به صد جان کردهای
برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کردهای
هوش مصنوعی: بوسهای که از آن لبها گرفتی، ارزشش به اندازه صد جان است و تو از این نعمت خوب، به راحتی بهرهمند شدهای.
گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار
شهر را از جلوه مستانه ویران کردهای
هوش مصنوعی: گردی که بر دامنت نشسته، نگذار که بماند، زیرا مانند سیل بهاری شهر را از زیباییها و شگفتیهایش ویران کردهای.
میدهند از پرفشانی خرمن گل را به باد
بس که گل را خوار پیش عندلیبان کردهای
هوش مصنوعی: میگویند گلهای زیبا و خوشبو را به باد میسپارند، زیرا تو آنها را در برابر پرندههای خوشآواز کوچک بیقیمت کردهای.
نور ایمان در لباس کفر جولان میکند
در خط عنبرفشان تا روی پنهان کردهای
هوش مصنوعی: ایمان میتواند در درون ظاهر کفر و نفاق خود را نشان دهد، حتی زمانی که این ایمان به صورت پنهان وجود دارد و فقط در زمینهای خاص و نامحسوس میتابد.
رو نگردانیدهای از خط و خال عنبرین
مسند مور از کف دست سلیمان کردهای
هوش مصنوعی: تو از زیباییهای خط و خال غافل نشدهای و به طرز جالبی، قدرت و جلال سلیمان را در کنج دستانت به نمایش گذاشتهای.
تا خط مشکین به دور عارضت صف بسته است
ریشه محکم در نظرها همچو مژگان کردهای
هوش مصنوعی: تا زمانی که خط مشکی به دور صورتت قرار دارد، مانند مژگان در دلها ریشه دواندهای و نظرها را به خود جلب کردهای.
از کبودی نیل چشم زخم دارد پیکرت
در سرمستی مگر گل در گریبان کردهای؟
هوش مصنوعی: چشمانت به رنگ نیل، نشانهای از چشم زخم دارند، در حالی که وجودت در حالت خوشی و سرمستی است. آیا به راستی گلی در گریبان خود پنهان کردهای؟
تا به سیر گلستان آوردهای بیپرده روی
لاله و گل را چراغ زیر دامان کردهای
هوش مصنوعی: تا به باغ گلستان آمدی، بدون حجاب، زیباییهای لاله و گل را تحت شعاع قرار دادهای و مانند چراغی زیر دامن خود پنهان کردهای.
پاک گشته است از قبول نقش لوح سادهاش
دیده آیینه را از بس که حیران کردهای
هوش مصنوعی: چشمش از بس که به زیباییهای دنیا خیره شده، دیگر نمیتواند نقوش ساده را ببیند و از حالت طبیعی خود خارج شده است.
از لطافت دست سیمینت نگارین گشته است
دست خود تا شانه زلف پریشان کردهای
هوش مصنوعی: دست تو به خاطر لطافتی که دارد، زیبایی خاصی پیدا کرده و این زیبایی اکنون به شانههای تو رسیده است، در حالی که زلفهای پریشان تو را میسازد.
کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب
تو به روی گرم دلها را چراغان کردهای
هوش مصنوعی: اگر آفتاب تو نمیتابید، جهان و آب و گل روشن نمیشدند. تو با نور خود دلها را روشن کردهای و مانند چراغی گرم و دلانگیز هستی.
دعوی خون را به اشک شادی از دل شستهاند
جلوه تا چون شمع بر خاک شهیدان کردهای
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اشکهای شادی باعث شدهاند که دعوی و دعواهای خونین فراموش شوند. به گونهای که حالا شمعهایی بر خاک شهیدان قرار گرفتهاند، نمادی از یادبود و احترام به آنان.
گرچه ریحان خواب میآرد، تو از نیرنگ حسن
خواب صائب تلخ از آن خط چو ریحان کردهای
هوش مصنوعی: هرچند گل ریحان باعث خوابآلودگی و آرامش میشود، اما تو با زیباییهای نیرنگآلود خود، خواب تلخی برای من به ارمغان آوردهای که شبیه به خط زیبایت است که همچون ریحان به دل مینشیند.