غزل شمارهٔ ۶۶۴۸
کشد گر به صورت ز دل صد زبانه
به معنی بود نور آتش یگانه
مکن روی در قبله بی صدق نیت
که رسوا کند تیر کج را نشانه
برون آی از جسم خاکی به همت
که دریا شود تنگ ظرف از کرانه
به وصل هدف می رسد دوربینی
که چون تیر جسته است صاف از دو خانه
خوشا رهنوردی که چون صبح صادق
نفس راست چون کرد، گردد روانه
مشو بار روشن ضمیران که گردد
ز یک تن پر از خلق آیینه خانه
تو آن روز برخیزی از خواب غفلت
که سازند اه جهانت فسانه
به دست تهی میگشایم گرهها
ز کار سیه روزگاران چو شانه
فزون گشت غفلت ز موی سفیدم
رگ خواب من گشت این تازیانه
بخواه آنچه می خواهی از خاکساران
که خاک مرادست این آستانه
حرام است مستی بر آن عندلیبی
که خامش شود در خزان از ترانه
چه ترسانی از مرگ، آزاده ای را
که طبل رحیلش بود شادیانه
که خرسند می شد به فقر و قناعت؟
نمی بود اگر انقلاب زمانه
ز نعمت تهی چشم سیری ندارد
شود دام را حرص افزون ز دانه
گشایش گر از بستگی چشم داری
منه پا برون چون در از آستانه
مرو بی تکلف به مهمانسرایی
که پای تکلف بود در میانه
نسوزی اگر خویش را چون سمندر
چه حاصل ز خار و خس آشیانه
ز استادن آب روان سبز گردد
مجو چون خضر هستی جاودانه
سعادت به پرواز بسته است صائب
هما کم ز جغدست در آشیانه
غزل شمارهٔ ۶۶۴۷: به حوالی دو چشمش حشم بلا نشستهغزل شمارهٔ ۶۶۴۹: ای که از شغل عمارت غافل از دل گشتهای
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کشد گر به صورت ز دل صد زبانه
به معنی بود نور آتش یگانه
هوش مصنوعی: اگر کسی دل را به زبانی بسوزاند، این سوزش و شدت احساس میتواند نشاندهندهی عشق و روشنایی عاطفی باشد. در واقع، اشتیاق و هیجان قلبی، به نوعی مانند شعلهی آتشی است که نور و روشنی خاصی دارد.
مکن روی در قبله بی صدق نیت
که رسوا کند تیر کج را نشانه
هوش مصنوعی: هرگز بدون نیت پاک به سوی قبله نرو، زیرا نشانهگیری نادرست را آشکار میکند.
برون آی از جسم خاکی به همت
که دریا شود تنگ ظرف از کرانه
هوش مصنوعی: از قید و بند جسم خاکی خارج شو و با ارادهای قوی، چنان کن که دریا در تنگنای ظرف کوچک گنجانده شود.
به وصل هدف می رسد دوربینی
که چون تیر جسته است صاف از دو خانه
هوش مصنوعی: دوربینی که با هدف و تمرکز به جلو میرود، به نتیجه و وصال میرسد، مانند تیراندازی که با دقت و سرعت از یک فاصله مشخص عبور میکند و به هدف خود میخورد.
خوشا رهنوردی که چون صبح صادق
نفس راست چون کرد، گردد روانه
هوش مصنوعی: بسیار خوب است کسی که مانند صبح روشن، با صداقت و راستگویی حرکت کند و به سوی هدفش پیش برود.
مشو بار روشن ضمیران که گردد
ز یک تن پر از خلق آیینه خانه
هوش مصنوعی: اگر با دیگران همصحبت شوی و در کنار آنها قرار بگیری، ممکن است که یک شخص خاص موجب ایجاد مشکل یا تنش در میان آنها شود، مانند اینکه یک شخص میتواند یک آینه را پر از تصویر کند.
تو آن روز برخیزی از خواب غفلت
که سازند اه جهانت فسانه
هوش مصنوعی: روزهایی خواهد آمد که از خواب غفلت بیدار میشوی و دنیایت پر از افسانهها و داستانهای جذاب خواهد شد.
به دست تهی میگشایم گرهها
ز کار سیه روزگاران چو شانه
هوش مصنوعی: با دستان خالی و بدون ابزار، مشکلات و موانع روزهای سخت و تیره را حل میکنم، مانند شانهای که گرههای مو را باز میکند.
فزون گشت غفلت ز موی سفیدم
رگ خواب من گشت این تازیانه
هوش مصنوعی: افزایش غفلت در من به خاطر موهای سفیدی است که دارم؛ اکنون دیگر کنترل و تسلط بر خود را از دست دادهام.
بخواه آنچه می خواهی از خاکساران
که خاک مرادست این آستانه
هوش مصنوعی: هرچه که از زندگی میخواهی، از افرادی که در این مکان humble و مطیع هستند، طلب کن؛ زیرا اینجا سرزمین آرزوها و خواستههای تحققیافته است.
حرام است مستی بر آن عندلیبی
که خامش شود در خزان از ترانه
هوش مصنوعی: مستی و شادابی بر آن هنگامی که در پاییز خاموش شود و آواز نخواند، جایز نیست.
چه ترسانی از مرگ، آزاده ای را
که طبل رحیلش بود شادیانه
هوش مصنوعی: ترس از مرگ برای کسی که آزاد است و به استقبال سفرهای جدید میرود، بیمعناست. برای او مرگ، پایان نیست بلکه آغاز یک جشن و تجربه تازه است.
که خرسند می شد به فقر و قناعت؟
نمی بود اگر انقلاب زمانه
هوش مصنوعی: آیا ممکن بود کسی به خاطر فقر و قناعت خوشحال باشد، اگر تغییرات زمان به گونهای دیگر نبود؟
ز نعمت تهی چشم سیری ندارد
شود دام را حرص افزون ز دانه
هوش مصنوعی: اگر کسی از نعمتها بیبهره باشد، هرگز سیر نخواهد شد. در این حالت، پرندهای که در دام است، بیشتر از دانه حرص میزند.
گشایش گر از بستگی چشم داری
منه پا برون چون در از آستانه
هوش مصنوعی: اگر در انتظار گشایش و آزادی هستی، نباید مانع خودت شوی. باید همانند کسی که در را باز میکند، قدم به جلو بگذاری و از آستانه عبور کنی.
مرو بی تکلف به مهمانسرایی
که پای تکلف بود در میانه
هوش مصنوعی: به بی زحمت و بدون هیچ رسمی به مهماننوازی برو که در آن، رسم و تکلف وجود نداشته باشد.
نسوزی اگر خویش را چون سمندر
چه حاصل ز خار و خس آشیانه
هوش مصنوعی: اگر خودت را مانند سمندر حفظ کنی و نسوزی، دیگر خار و خس چه ارزشی دارد که در آن زندگی کنی؟
ز استادن آب روان سبز گردد
مجو چون خضر هستی جاودانه
هوش مصنوعی: از استادان فراوان نباید انتظار داشت که آب روان دائماً سبز بماند، چرا که مانند خضر (نماد جاودانگی) شما نیز باید در پی زندگی پایدار باشید.
سعادت به پرواز بسته است صائب
هما کم ز جغدست در آشیانه
هوش مصنوعی: خوشبختی به پرواز وابسته است، اما پرندهای مانند هما (نوعی پرنده افسانهای) کمتر از جغد در لانهاش است.