غزل شمارهٔ ۶۶۴۰
عشق اختیار دل را از دست ما گرفته
طوفان عنان کشتی از ناخدا گرفته
روشنگر نگاه است رخسار مه جبینان
باغ و بهار بوسه است دست حنا گرفته
هر چند در خرابات یکتاست جام خورشید
هر ذره از فروغش جامی جدا گرفته
ملک شهان مغرور شرکت نمی پذیرد
هر شیوه ای ز حسنش ملکی جدا گرفته
تمثال شاخ چشمان یک جا نگیرد آرام
چون نقش حسن شیرین در سنگ جا گرفته؟
رنگ از جهان بیرنگ نتوان به رنگ و بو یافت
منزل به خواب بیند پای حناگرفته
سیلاب ریشه ما نتواند از زمین کند
خار علایق از بس دامان ما گرفته
برهان بی بصیرت باطل شود به حرفی
از دست کور بسیار طفلی عصا گرفته
از زیر تیغ بیرون آورده ام سری مفت
تا سایه از سر من بال هما گرفته
از دور، می مجو بیش در انجمن که بسیار
آب زیاد گردش از آسیا گرفته
نشو و نما توقع از بخت خفته دارم
تا سیر هند کرده است پای حناگرفته
جان هواپرستان در فکر عاقبت نیست
بیم خطا ندارد تیر هواگرفته
سرو از دعای قمری پیوسته پای برجاست
هرگز ز پا نیفتد دست دعا گرفته
از زیر چرخ هر کس دل را درست برده است
نشکسته دانه خود از آسیا گرفته
فرموده از رعونت کار قلم به انگشت
هر کس به وقت پیری ترک عصا گرفته
خواهد شدن ز حیرت چون نقش پا زمین گیر
هر رهروی که پیشی بر رهنما گرفته
زافتادگی به مقصد آسان توان رسیدن
تا سرزده است خورشید شبنم هوا گرفته
ما از سخن گرفتیم صائب حیات جاوید
گر خضر از سیاهی آب بقا گرفته
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق اختیار دل را از دست ما گرفته
طوفان عنان کشتی از ناخدا گرفته
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که ما نتوانیم بر دل خود تسلط داشته باشیم و مانند طوفانی که کنترلی بر کشتی ندارد، ما نیز از اختیار خود خارج شدهایم.
روشنگر نگاه است رخسار مه جبینان
باغ و بهار بوسه است دست حنا گرفته
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و جذاب معشوق مانند ماه، به تصویر روشنی میافکند. در واقع دست حنا گرفتهاش که بوسهای از بهار را تداعی میکند، نشان دهنده زیبایی و لطافت رمانتیک اوست.
هر چند در خرابات یکتاست جام خورشید
هر ذره از فروغش جامی جدا گرفته
هوش مصنوعی: هرچند در جایی که شرابخانه است، نور خورشید تنها و یکتا است، ولی هر ذرهای از آن نور، جامی جدا برای خود گرفته است.
ملک شهان مغرور شرکت نمی پذیرد
هر شیوه ای ز حسنش ملکی جدا گرفته
هوش مصنوعی: پادشاهان و بزرگان دنیایی که به خود میبالند، نمیتوانند عشق و محبت را به هر شکلی بپذیرند؛ چرا که هر یک از زیباییها و صفات خوب، برای خودشان جایگاه ویژهای دارد و نمیتوانند به سادگی با دیگران اشتراک داشته باشند.
تمثال شاخ چشمان یک جا نگیرد آرام
چون نقش حسن شیرین در سنگ جا گرفته؟
هوش مصنوعی: عکس چشمان کسی مانند طرح یک چیزی است که نمیتواند در یک جا ثابت بماند. مثل اینکه تصویر زیبایی و دلنشین حسن شیرین، در سنگ حک شده و همیشگی است.
رنگ از جهان بیرنگ نتوان به رنگ و بو یافت
منزل به خواب بیند پای حناگرفته
هوش مصنوعی: در این دنیا، نمیتوان رنگ و بویی که خاصیت بیرنگی دارد، پیدا کرد. تنها کسی که خواب میبیند ممکن است به جایی برسد که پایش حنایی شده باشد.
سیلاب ریشه ما نتواند از زمین کند
خار علایق از بس دامان ما گرفته
هوش مصنوعی: ریشههای ما نمیتوانند از زمین جدا شوند، چرا که وابستگیها و علایق بیش از حد ما را به خود گرفتهاند.
برهان بی بصیرت باطل شود به حرفی
از دست کور بسیار طفلی عصا گرفته
هوش مصنوعی: استدلال و دلیل نادرست وقتی که آگاهی و بینش در آن نباشد، به راحتی با یک حرف یا دلیل ساده و روشن زیر سؤال میرود، همانطور که کودک نابینایی که عصا به دست دارد، ممکن است به سادگی در درک مسائل پیچیده ناتوان باشد.
از زیر تیغ بیرون آورده ام سری مفت
تا سایه از سر من بال هما گرفته
هوش مصنوعی: من بدون هیچ ارزشی از زیر تیغ جان سالم به در بردهام تا سایهای که بر سرم است، به آرامش و امنیت بیشتری برسد.
از دور، می مجو بیش در انجمن که بسیار
آب زیاد گردش از آسیا گرفته
هوش مصنوعی: از دور به دنبال می نباش، چرا که در انجمن آب زیادی به خاطر چرخش آسیاب به وجود آمده است.
نشو و نما توقع از بخت خفته دارم
تا سیر هند کرده است پای حناگرفته
هوش مصنوعی: من انتظار دارم که بخت خوابیدهام بیدار شود و به من کمک کند تا به آرزوهایم برسم، همانطور که کسی که پایش را حنا کرده، به سفر میرود و از زندگی بیشتر لذت میبرد.
جان هواپرستان در فکر عاقبت نیست
بیم خطا ندارد تیر هواگرفته
هوش مصنوعی: هواپرستان، یا کسانی که به آرزوها و خواستههای خود میپردازند، به سرنوشت و عاقبت خود فکر نمیکنند. آنها بدون نگرانی از اشتباهات، به دنبال اهداف خود هستند و مانند تیرهایی هستند که در هوا پرتاب میشوند و هدفی مشخص ندارند.
سرو از دعای قمری پیوسته پای برجاست
هرگز ز پا نیفتد دست دعا گرفته
هوش مصنوعی: سرو به خاطر دعای قمری همیشه ایستاده و هرگز از پای نمیافتد؛ دعا دستش را نگه داشته است.
از زیر چرخ هر کس دل را درست برده است
نشکسته دانه خود از آسیا گرفته
هوش مصنوعی: هر کس تلاش کرده و دل خود را در موقعیتهای سخت حفظ کرده است، بدون اینکه دچار شکست و ناامیدی شود، توانسته به موفقیت دست پیدا کند و از زحماتش بهرهمند شود.
فرموده از رعونت کار قلم به انگشت
هر کس به وقت پیری ترک عصا گرفته
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که با گذشت زمان و در سالهای پیری، انسانها ممکن است از رفتارهای متکبرانه خود دست بردارند و به سادگی و فروتنی نزدیکتر شوند. این تغییر در رفتار ممکن است به دلیل تجربههای زندگی و درک عمیقتر از واقعیات باشد. از این رو، دیگر نیازی به تکیه بر نشانههای قدرت یا خودبزرگبینی ندارند و به نوعی از خودخواهی فاصله میگیرند.
خواهد شدن ز حیرت چون نقش پا زمین گیر
هر رهروی که پیشی بر رهنما گرفته
هوش مصنوعی: هر مسافری که راه را نادیده بگیرد و به خود اجازه دهد از نشانهها دور شود، در سردرگمی و حیرت مانند رد پای بر زمین، به زودی به مقصد نخواهد رسید.
زافتادگی به مقصد آسان توان رسیدن
تا سرزده است خورشید شبنم هوا گرفته
هوش مصنوعی: با تواضع و فروتنی میتوان به هدف رسید و به موفقیت دست یافت، حتی در زمانی که اوضاع و شرایط به نظر سخت و ناامیدکننده میآید.
ما از سخن گرفتیم صائب حیات جاوید
گر خضر از سیاهی آب بقا گرفته
هوش مصنوعی: ما به سخن عشق و زندگی جاودانی پرداختیم، حتی اگر خضر هم از تاریکی آب بقای خودش را به دست آورده باشد.
حاشیه ها
1398/09/07 11:12
جواد
درود..بیت پنجم مصراع اول...شاخ چشم معنی نداره...فکر کنم شوخ چشم باید صحیح باشه