غزل شمارهٔ ۶۶۳۹
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش
جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته
مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت
آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته
از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان
از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته
مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت
گوهر نمی شود بند در رشته گسسته
تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا
کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته
حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد
فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟
دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟
از بحر غم برآورد ما را به دست بسته
این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت
دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
هوش مصنوعی: ناراحت نیست از بدن، جانهایی که در گوشه قفس بهشت به خواب رفتهاند، برای پرندهای است که بالش شکسته است.
آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش
جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته
هوش مصنوعی: کسی که شرم دارد، برای او خوردن خون گناهی بزرگ است و کارش جز تامین نیاز دلش نیست، مثل پرندهای که چشمانش بسته است و نمیتواند ببیند.
مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت
آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته
هوش مصنوعی: مشکلات از پای کسی که در عرصه عشق دچار درد و رنج شده است، تا روز قیامت کنار نخواهد رفت.
از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان
از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته
هوش مصنوعی: افرادی که با گفتار تند و سخت برخورد میکنند، باید بدانند که همچنان کسانی هستند که به روی خوش و با مهربانی با دیگران رفتار میکنند. این افراد از آسیبهای ناشی از حرفهای تند در امانند و تحت تاثیر منفی آن قرار نمیگیرند.
مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت
گوهر نمی شود بند در رشته گسسته
هوش مصنوعی: مژههای من هرگز خشک نشدند تا وقتی که چهرهات از من دور شد، چون هرگز جواهر در رشتهای پاره نمیشود.
تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا
کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته
هوش مصنوعی: تا جایی که ممکن است لبخند نزن، زیرا هر لبخندی میتواند به دردسر بیفتد و دهان را همچون پستهای پرخون کند.
حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد
فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو با آن زلفهای پرپیچ و خم، به قدری جذاب است که حتی قلب را هم تسخیر میکند. این پیروزی و تسلط بر دلها، شگفتانگیز است، همانطور که یک سپاه شکستخورده نمیتواند خود را احیا کند.
دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟
از بحر غم برآورد ما را به دست بسته
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم دست سبوی شراب را از دستانمان رها کنیم؟ او ما را از عمق غم به دستانی بسته نجات داده است.
این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت
دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که دل بردن از کسی با این ظاهر و شکل، کاری است که فقط از افرادی با دست بسته و ناتوان برمیآید. به نوعی، شاعر به چالشهای عشق و جذب شدن به ظواهر اشاره دارد و میگوید که این کار به راحتی انجام نمیشود.
حاشیه ها
1398/12/21 18:02
مهدی
احسنت عالی