غزل شمارهٔ ۶۶۳۸
ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه
مژگان ترا مردمک دیده نشانه
مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن
پیغام صبوحی است به مخمور شبانه
می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟
ربطی که سر زلف ترا هست به شانه
خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق
چون مور حریصی که برد دانه به خانه
عاشق حذر از آه هوسناک ندارد
کز تیر هوایی بود آسوده نشانه
زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون
سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه
پروانه پرسوخته می بود فلک ها
می داشت اگر آتش حسن تو زبانه
مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو
هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه
در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی
آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه
صائب نکشی تا به گریبان سر خود را
هرگز نبری گوی سعادت ز میانه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه
مژگان ترا مردمک دیده نشانه
هوش مصنوعی: ای چشمان تو، از فتنهها و مشکلات زمانه بیشتر آزاردهندهاند، مژگانت نشانهای از مردمک چشمم هستند.
مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن
پیغام صبوحی است به مخمور شبانه
هوش مصنوعی: زخمی که از تیغ تو برداشتهام، خبر از کشتن میدهد و این پیام صبحگاهی است به کسی که در شب مست و غرق خواب است.
می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟
ربطی که سر زلف ترا هست به شانه
هوش مصنوعی: اگر دل من هزار بار هم شکسته بود، باز هم چه تفاوتی میکرد؟ ارتباطی که بین موهای تو و شانه وجود دارد، از این درد و دل من مهمتر است.
خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق
چون مور حریصی که برد دانه به خانه
هوش مصنوعی: نقطه زیبای تو چنان دلها را تسخیر میکند که مانند مور عاقل و حریصی که دانهای را به لانهاش میبرد، عاشقان به سوی دل تو جذب میشوند.
عاشق حذر از آه هوسناک ندارد
کز تیر هوایی بود آسوده نشانه
هوش مصنوعی: عاشق هیچ احتیاطی از آرزوهای پرشور نداشته و نمیکند، زیرا این آرزوها میتوانند او را به راحتی هدف قرار دهند و آسیب برسانند.
زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون
سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه
هوش مصنوعی: اگر زلف تو باعث آزار دل عاشقان شود، پس شانه از زلف تو به رنگ خون درخواهد آمد، مانند مرجان.
پروانه پرسوخته می بود فلک ها
می داشت اگر آتش حسن تو زبانه
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو به آتش تبدیل شود، پروانهای که سوخته است، در آسمانها جستجو میکرد.
مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو
هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه
هوش مصنوعی: چشمهای تو به گونهای است که میتواند احساسات من را بسنجید، هرچند که هیچ تیر و نشانهای نتواند به نهایت به دقت در دل من نفوذ کند.
در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی
آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه
هوش مصنوعی: در فرار از دنیا و مشغولیات آن، چیزی شگفتانگیز وجود دارد؛ صدای طبل و آوازهایی چون دف و نی و چغانه، همگی نویدبخش لحظات خوش و شادابیاند.
صائب نکشی تا به گریبان سر خود را
هرگز نبری گوی سعادت ز میانه
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به موفقیت و خوشبختی برسی، نباید خود را به دردسر بیندازی و به دنبال دردسر بروی. باید حواست به خودت باشد و مراقب باشی تا به مشکلات نرسی.