غزل شمارهٔ ۶۶۳۷
در مجمع ما نیست کسی را غم خانه
چون ریگ روان قافله ماست روانه
از هر دو جهان حاصل من ناوک آهی است
مانند کمان پاک فروشم ز دو خانه
رزمی است پرآشوب مصیبتکده خاک
بشتاب که خود را بدرآری ز میانه
چون تیر که در وصل کمان است گشادش
باشد به میان رفتن من بهر کرانه
با قامت خم حلقه به گوش در دل باش
در بحر کمان روی مگردان ز نشانه
در پرده شب نوش می ناب که دریافت
عمر ابدی خضر به یک جام شبانه
هر چند برآورده آن جان جهانم
چون خانه ندارم خبر از صاحب خانه
بس تیر سبکسیر که بر خاک نشاند
هر کس که ز ثابت قدمان شد چو نشانه
دل زود توان کند ز یاران مخالف
خوش باش به ناسازی اوضاع زمانه
جمعی که به معنی نرسیدند ز دعوی
آشوب دماغند چو حمام زنانه
فریاد که چون صورت دیوار ندارم
صائب خبر از خانه و از صاحب خانه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در مجمع ما نیست کسی را غم خانه
چون ریگ روان قافله ماست روانه
هوش مصنوعی: در جمع ما هیچ کس غم و اندوه ندارد، مانند ریگهایی که به راحتی در حرکتاند، قافله ما نیز همیشه در حال حرکت است.
از هر دو جهان حاصل من ناوک آهی است
مانند کمان پاک فروشم ز دو خانه
هوش مصنوعی: از دو جهان، تنها چیزی که برای من مانده، یک تیر آغشته به حسرت و اندوه است. مانند کمانی که آماده شلیک است، این حسرت را به راحتی از دو سرزمین میفروشم.
رزمی است پرآشوب مصیبتکده خاک
بشتاب که خود را بدرآری ز میانه
هوش مصنوعی: در این دنیا پر از درد و مشکلات، به سرعت اقدام کن تا بتوانی از این شرایط سخت و نابسامان خلاص شوی.
چون تیر که در وصل کمان است گشادش
باشد به میان رفتن من بهر کرانه
هوش مصنوعی: همچون تیری که در کمان است و پرتاب میشود، در هنگام وصل، من نیز برای رسیدن به هدف و دور شدن از خود، باید میان راه بروم.
با قامت خم حلقه به گوش در دل باش
در بحر کمان روی مگردان ز نشانه
هوش مصنوعی: با اندام خمیده و گوشوارهای که به گوش داری، در دل خود مشغول باش و در زمان دیدن زیباییهای کمان مانند، نگاه خود را به نشانهها و زیباییها منحرف نکن.
در پرده شب نوش می ناب که دریافت
عمر ابدی خضر به یک جام شبانه
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، می ناب را بنوش که خضر (شخصیتی از افسانهها که به زندگی ابدی معروف است) توانسته است عمر جاودانهاش را تنها با یک لیوان در یک شب به دست آورد.
هر چند برآورده آن جان جهانم
چون خانه ندارم خبر از صاحب خانه
هوش مصنوعی: هرچند که من به خاطر تو زندهام و همه چیزم به تو وابسته است، اما چون خودم جایی برای آرامش ندارم، از صاحبخانه (محبوب) خبر ندارم و نمیدانم او کجاست.
بس تیر سبکسیر که بر خاک نشاند
هر کس که ز ثابت قدمان شد چو نشانه
هوش مصنوعی: هرکس که در زندگی از ثابت قدمی و استقامت برخوردار باشد، نشانهای میشود که تیرهای سبک و بیارزش نمیتوانند او را از پا درآورند و او را بر زمین نمیزنند.
دل زود توان کند ز یاران مخالف
خوش باش به ناسازی اوضاع زمانه
هوش مصنوعی: دل به سرعت از دوستانی که مخالف هستند، خسته میشود؛ بنابراین بهتر است با ناهماهنگیهای دنیای زمانه، توکل کنیم و خوش باشیم.
جمعی که به معنی نرسیدند ز دعوی
آشوب دماغند چو حمام زنانه
هوش مصنوعی: افرادی که به حقیقت و معنای اصلی نرسیدهاند، فقط به ذکر ادعاهای بیمحتوا میپردازند و در واقع، مانند آن هستند که در یک حمام زنانه مشغول به حواسپرتی و جنجالاند.
فریاد که چون صورت دیوار ندارم
صائب خبر از خانه و از صاحب خانه
هوش مصنوعی: فریاد میزنم که من مثل دیوار بیصورت نیستم. خبر از خانه و صاحبخانه را نمیدانم.