گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۴۱

بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده
ما را ز خویش بستان خود را دمی به ما ده
از پافتادگانیم در زیر پا نظر کن
از دست رفتگانیم دستی به دست ما ده
هر چند بوالفضولی است از دور بیش جستن
در زیر چشم ما را پیمانه ای جدا ده
دیوان ما و خود را مفکن به روز محشر
در عذر خشم بیجا یک بوسه بجا ده
گر بوسه ای نبخشی، دشنام را چه مانع؟
گر آشنا نگردی پیغام آشنا ده
ای پادشاه خوبی در شکر بی نیازی
از حسن خود زکاتی گاهی به این گدا ده
بی جذبه از تردد کاری نمی گشاید
چون برگ که سبک شو خود را به کهربا ده
از تیرگی چو صائب محروم از لقایی
چندان که می توانی آیینه را جلا ده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده
ما را ز خویش بستان خود را دمی به ما ده
هوش مصنوعی: بیگانگی و فاصله از دیگران به حدی رسیده که ای ساقی، ما را با می خوشبو سیراب کن. ما را از خودخواهی و خودپرستی دور کن و چیزی از خودت به ما بده، حتی اگر فقط برای لحظه‌ای باشد.
از پافتادگانیم در زیر پا نظر کن
از دست رفتگانیم دستی به دست ما ده
هوش مصنوعی: به افرادی که در زندگی با مشکل و سختی مواجه شده‌اند، نگاه کن. ما کسانی هستیم که از دست رفته‌ایم، پس دستی به ما بده و کمک کن.
هر چند بوالفضولی است از دور بیش جستن
در زیر چشم ما را پیمانه ای جدا ده
هوش مصنوعی: هرچند که فضولی در کار ما درست نیست، اما از دور به ما نگاه کن و جدای از ما، دلی شاد بپیمای.
دیوان ما و خود را مفکن به روز محشر
در عذر خشم بیجا یک بوسه بجا ده
هوش مصنوعی: در روز قیامت، به هیچ وجه بهانه‌ای برای خشم و قهر نداشته باش و بهتر است با یک بوسه به محبت و محبت به پایان برسانی.
گر بوسه ای نبخشی، دشنام را چه مانع؟
گر آشنا نگردی پیغام آشنا ده
هوش مصنوعی: اگر به کسی بوسه‌ای ندهی، دیگر چه مانعی دارد اگر دشنامی بشنوی؟ اگر با کسی آشنا نشوی، چه دلیلی دارد که پیام آشنا را به او برسانی؟
ای پادشاه خوبی در شکر بی نیازی
از حسن خود زکاتی گاهی به این گدا ده
هوش مصنوعی: ای پادشاه خوبی، تو که نیازی به شکرگزاری از خوبی‌های خودت نداری، گاهی به این گدا لطفی بکن و به او چیزی ببخش.
بی جذبه از تردد کاری نمی گشاید
چون برگ که سبک شو خود را به کهربا ده
هوش مصنوعی: اگر جذابیت نداشته باشی، هیچ کار مهمی انجام نخواهی داد. همانند برگی که سبک و بی‌وزن است، بهتر است خود را به چیزی ارزشمند بسپاری.
از تیرگی چو صائب محروم از لقایی
چندان که می توانی آیینه را جلا ده
هوش مصنوعی: هرچقدر که می‌توانی، تلاش کن تا از تاریکی و دوری فاصله بگیری و خودت را روشن‌تر کنی، مانند اینکه آیینه را جلا می‌زنی تا بهتر نور را منعکس کند.