گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۳۵

از ناله نسیمیش به بستان نرسیده
از گریه غباریش به دامان نرسیده
عشقی نفشرده است به سرپنجه دلش را
شهباز به آن کبک خرامان نرسیده
این جلوه فروشی، گل آن است که هرگز
سرپنجه خاریش به دامان نرسیده
رنگش نرسانده است پر و بال پریدن
گلچین خزانش به گلستان نرسیده
از فیض نگهبانی شرم است که هرگز
آسیب به آن سیب زنخدان نرسیده
دندان شکن خواهش ارباب هوس باش
تا میوه باغ تو به دندان نرسیده
ای آه زلیخا سر راهی به صبا گیر
چندان که به نزدیکی کنعان نرسیده
زنهار به جیب کفن من بگذارید
طومار شکایت که به پایان نرسیده
در غنچگیش گوشه دستار رباید
هرگز گل این باغ به دامان نرسیده
صائب دو سه روزی بخور از طرف عذارش
تا از طرف شرم نگهبان نرسیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از ناله نسیمیش به بستان نرسیده
از گریه غباریش به دامان نرسیده
هوش مصنوعی: نسیمِ غمناک او که به باغ نرسید و غبار ناشی از اشک‌هایش هم به دامن کسی نرسید.
عشقی نفشرده است به سرپنجه دلش را
شهباز به آن کبک خرامان نرسیده
هوش مصنوعی: عشق عمیق و بی‌نظیری در قلب او وجود دارد که مانند شاهباز به کبکی زیبا و با وقار نمی‌تواند دست یابد.
این جلوه فروشی، گل آن است که هرگز
سرپنجه خاریش به دامان نرسیده
هوش مصنوعی: این زیبایی و جلوه‌گری مانند گلی است که هرگز از تلخی و آسیب‌های دنیا آسیب ندیده و در آرامش باقی مانده است.
رنگش نرسانده است پر و بال پریدن
گلچین خزانش به گلستان نرسیده
هوش مصنوعی: پر و بال زیبای او، نتوانسته است نشان دهد که در دلش چه آرزوهایی دارد. در فصل پاییز، او نتوانسته به باغی با گل‌ها برسد و آنجا زندگی کند.
از فیض نگهبانی شرم است که هرگز
آسیب به آن سیب زنخدان نرسیده
هوش مصنوعی: زیبایی و لطافت آن چهره دلنشین که هیچ آسیبی به آن نرسیده، باعث افتخار و شرم است که بخواهیم از آن محافظت کنیم.
دندان شکن خواهش ارباب هوس باش
تا میوه باغ تو به دندان نرسیده
هوش مصنوعی: بهتر است خواسته‌های قدرتمندان را با قاطعیت رد کنی تا قبل از اینکه به ثمر برسند، از آن‌ها دور بمانی.
ای آه زلیخا سر راهی به صبا گیر
چندان که به نزدیکی کنعان نرسیده
هوش مصنوعی: ای آه زلیخا، بگذار تا در این مسیر، مانند نسیم صبحگاهی بوزی، که به نقطه‌ای نزدیک به کنعان نرسیده است.
زنهار به جیب کفن من بگذارید
طومار شکایت که به پایان نرسیده
هوش مصنوعی: لطفاً به جیب کفن من، نوشته‌ای از درد و شکایت من بگذارید که هنوز به پایان نرسیده است.
در غنچگیش گوشه دستار رباید
هرگز گل این باغ به دامان نرسیده
هوش مصنوعی: در دوران جوانی و رشد، گلی که هرگز به باغ نمی‌رسد، هرگز نمی‌تواند زیبایی‌اش را در دامن دیگران بیابد.
صائب دو سه روزی بخور از طرف عذارش
تا از طرف شرم نگهبان نرسیده
هوش مصنوعی: بخور از درد و رنج خود برای چند روزی، تا زمانی که کسی بی‌ملاحظه و بی‌احساس به تو آسیب نرساند.