غزل شمارهٔ ۶۶۳۲
از توبه شود سرکشی نفس زیاده
گیرندگی سگ شود افزون ز قلاده
چون خضر میفشار درین خاک سیه پای
کز طول زمان سبز شود آب ستاده
از فیض چه گلها که نچیدیم دم صبح
عنوان سعادات بود روی گشاده
دامان نگه صفحه ننوشته نگیرد
در چهره نوخط نرسد چهره ساده
آن را که بود تخت روان از کشش بحر
چون سیل چرا دست نشوید ز اراده؟
از سطرشماری نتوان راه به حق برد
در بادیه حاجت به دلیل است نه جاده
زان تیغ به صد زخم تسلی نشود دل
کز موج شود تشنگی ریگ زیاده
سخت است کمان تو، وگرنه بود از آه
در قبضه من چرخ مقوس چو کباده
از جا مرو از هر سخن پوچ که گردد
نازل ز بها، لعل و گهر شد چو پیاده
صائب ز گرانباری دل در سبکی کوش
کز قافله پیوسته بود پیش پیاده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از توبه شود سرکشی نفس زیاده
گیرندگی سگ شود افزون ز قلاده
هوش مصنوعی: اگر انسان توبه کند، اما همچنان تسلیم خواستههای نفس خود شود، همچون سگی میشود که از قلاده خود فراتر میرود و نتواند خود را کنترل کند. به عبارتی دیگر، توبه واقعی نیازمند تلاش و کنترل بر نفس است، وگرنه انسان به حالتی سرکش و بیقید تبدیل میشود.
چون خضر میفشار درین خاک سیه پای
کز طول زمان سبز شود آب ستاده
هوش مصنوعی: چون خضر، که نماد حیات و جوانی است، در این زمین تاریک و سیاه قدم میزند، به خاطر گذشت زمان، آبها دوباره سبز و زنده میشوند.
از فیض چه گلها که نچیدیم دم صبح
عنوان سعادات بود روی گشاده
هوش مصنوعی: در صبحی که در آن سعادت و خوشبختی به اوج رسیده بود، ما از نعمتها و خوبیهای بسیار بهرهمند نشدیم و نتوانستیم از آن گلهای زیبا بهرهبرداری کنیم.
دامان نگه صفحه ننوشته نگیرد
در چهره نوخط نرسد چهره ساده
هوش مصنوعی: نگاه به چهرهای تازه و بینقص، نشان از پاکی و سادگی آن است که تحت تأثیر نشانههای نابجا قرار نگرفته است. این چهره در نظر اول، خالی از هر گونه خط و خش و نقشی است که نشاندهنده خطا یا ناپاکی باشد.
آن را که بود تخت روان از کشش بحر
چون سیل چرا دست نشوید ز اراده؟
هوش مصنوعی: کسی که دارای درک و تفکر درست است، چرا باید خود را تحت تأثیر امواج بیقید و بیبرنامه قرار دهد و از خواست خود دور شود؟
از سطرشماری نتوان راه به حق برد
در بادیه حاجت به دلیل است نه جاده
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت، تنها شمارش کلمات کافی نیست؛ در این مسیر لازم است که به دلایل و معنای عمیق توجه کرد، نه فقط به راههای ظاهری.
زان تیغ به صد زخم تسلی نشود دل
کز موج شود تشنگی ریگ زیاده
هوش مصنوعی: زخمها و دردهای دل به خاطر آن تیغ هزار بار خورده نمیشود، زیرا تشنگی ناشی از امواج دریا بیشتر از بیابان ریگزار است.
سخت است کمان تو، وگرنه بود از آه
در قبضه من چرخ مقوس چو کباده
هوش مصنوعی: سختی کمان تو، باعث میشود که اگر نبود، میتوانستم با آه خود چرخ را به شکلی به دست بگیرم که مثل کباده باشد.
از جا مرو از هر سخن پوچ که گردد
نازل ز بها، لعل و گهر شد چو پیاده
هوش مصنوعی: از جایت حرکت نکن و به هر سخن بیمحتوا توجه نکن، زیرا اگر به این کار بپردازی، ارزش خود را از دست میدهی و مانند یک جواهر گرانبها که به زمین بیفتد، بیارزش میشوی.
صائب ز گرانباری دل در سبکی کوش
کز قافله پیوسته بود پیش پیاده
هوش مصنوعی: دل سنگین را باید سبک کرد، چرا که در سفر زندگی، کسانی که بار بیشتری را بر دوش دارند، در نهایت از قافله عقب میمانند.