غزل شمارهٔ ۶۶۳۰
ساقی قدحی از می اسرار مرا ده
یک قطره ازان قلزم زخار مرا ده
هر لحظه به جامی نتوان کرد دهن تلخ
گر صاف و گر درد، به یکبار مرا ده
مستی است کلید در گنجینه اسرار
بیش از همه کس ساغر سرشار مرا ده
سامان نگه داشتن راز ندارم
جامی که دهی بر سر بازار مرا ده
بیماری من روی به بهبود ندارد
هر چیز که خواهد دل بیمار مرا ده
از رد و قبول دگران باک ندارم
یک ذره قبول نظر یار مرا ده
نه خاتم جم خواهم و نه ملک سلیمان
دستی به خراش دل افگار مرا ده
آیینه من حوصله جلوه ندارد
از بهر خدا غوطه به زنگار مرا ده
مجموعه فردوس به کامل خردان باش
سرمشق جنونی ز خط یار مرا ده
تلخ است ز شیرینی جان کام و دهانم
یک بوسه ازان لعل شکربار مرا ده
یا سهل نما کار جگرخوار جنون را
یا دست و دلی در خور این کار مرا ده
این آن غزل آدم عشق است که فرمود
آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی قدحی از می اسرار مرا ده
یک قطره ازان قلزم زخار مرا ده
هوش مصنوعی: ای ساقی، از این شراب به من بنوشانی و یک قطره از آن دریای رازهایم را به من بده.
هر لحظه به جامی نتوان کرد دهن تلخ
گر صاف و گر درد، به یکبار مرا ده
هوش مصنوعی: هر لحظه نمیتوان از تلخی زندگی فرار کرد، خواه به شیوهای صاف و آرام یا با درد و رنج. پس بیا یک مرتبه به من محبت کن و من را از این تلخیها رها کن.
مستی است کلید در گنجینه اسرار
بیش از همه کس ساغر سرشار مرا ده
هوش مصنوعی: مستی، راهی به درک رازها و اسرار عمیق است، و من از همه بیشتر خواهان جام پر از شراب خودم هستم.
سامان نگه داشتن راز ندارم
جامی که دهی بر سر بازار مرا ده
هوش مصنوعی: من نمیتوانم رازی را که دارم حفظ کنم، چرا که تو آن را در معرض دید همه قرار میدهی.
بیماری من روی به بهبود ندارد
هر چیز که خواهد دل بیمار مرا ده
هوش مصنوعی: حال من روزبهروز بدتر میشود و هیچ چیز نمیتواند تسکینی برای درد دلم باشد.
از رد و قبول دگران باک ندارم
یک ذره قبول نظر یار مرا ده
هوش مصنوعی: به نظر دیگران اهمیتی نمیدهم، فقط یک لحظه نظر محبوبم را بپذیر.
نه خاتم جم خواهم و نه ملک سلیمان
دستی به خراش دل افگار مرا ده
هوش مصنوعی: من نه به دنبال حلقهای از جمشید هستم و نه به دنبال سلطنت سلیمان، بلکه فقط خواهان آن هستم که دستی به دل غمگین و آزرده من بزنند.
آیینه من حوصله جلوه ندارد
از بهر خدا غوطه به زنگار مرا ده
هوش مصنوعی: آیینه من دیگر تاب و توان جلوهگری ندارد، به خاطر خدا لطف کن و مرا از این زنگارها رها کن.
مجموعه فردوس به کامل خردان باش
سرمشق جنونی ز خط یار مرا ده
هوش مصنوعی: مجموعهای از بهشت به خردمندان کامل اختصاص دارد، پس ای دوست، شیوه دیوانگی من را از عشق به تو بپذیر.
تلخ است ز شیرینی جان کام و دهانم
یک بوسه ازان لعل شکربار مرا ده
هوش مصنوعی: زندگی من گاهی اوقات تلخ است، اما با وجود این تلخی، حس میکنم که یک بوسه از آن لبهای شیرین میتواند دلم را شاد کند.
یا سهل نما کار جگرخوار جنون را
یا دست و دلی در خور این کار مرا ده
هوش مصنوعی: یا این کار جنونزای من را آسانتر کن، یا من را با دل و جانی مناسب برای انجام این کار مدد فرما.
این آن غزل آدم عشق است که فرمود
آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره دارد به شوق و اشتیاق عمیق آدمی در عشق. مجازاً میتوان گفت که گویی شخص در جستجوی لذتی است که میتواند او را از سرما و بیاحساس بودن نجات دهد. او میخواهد احساسات را با عشق و زیبایی پر کند و به نوعی از زندگی پرشور و شوقی برخوردار شود. در این میان، جام لبالب، نماد فزونی و سرشار بودن از احساسات مثبت است که دعوت به پذیرش و تجربه کامل عشق میکند.