گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۲۹

تا کرد خانه از رخ او روشن آینه
گیرد ز آفتاب به گل روزن آینه
جوهر مکن خیال، که از بیم غمزه اش
پوشیده است زیر قبا جوشن آینه
در دیده نظارگیان جمال تو
بی نور تر ز خانه بی روزن آینه
در روشنی به جبهه خوبان نمی رسد
گیرد اگر چراغ ته دامن آینه
رفتم سیاه نامه ازین تیره خاکدان
بردم جلا نداده ازین گلخن آینه
روشندلان به نیم نفس تیره می شوند
یک شبنم فسرده و صد خرمن آینه
آورد چشم من به هوای خطش غبار
افشاند آن عبیر به پیراهن آینه
تا این غزل ز خامه صائب نبست نقش
روشن نشد که ذهن کند روشن آینه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کرد خانه از رخ او روشن آینه
گیرد ز آفتاب به گل روزن آینه
هوش مصنوعی: وقتی چهره او به خانه‌ام می‌تابد، آینه از نور خورشید روشن می‌شود و گل‌هایش در روزن آینه نمایان می‌گردند.
جوهر مکن خیال، که از بیم غمزه اش
پوشیده است زیر قبا جوشن آینه
هوش مصنوعی: به خاطر نگرانی از چشم زخم و نگاه معشوق، خیالت را کور نکن و از زیبایی‌های آن دست نکش. زیبایی و ریزه‌کاری‌های آن به‌ناچار زیر لباست پنهان مانده است.
در دیده نظارگیان جمال تو
بی نور تر ز خانه بی روزن آینه
هوش مصنوعی: در نگاه تماشاگران، زیبایی تو از یک آینه بدون پنجره و نور هم کمتر است.
در روشنی به جبهه خوبان نمی رسد
گیرد اگر چراغ ته دامن آینه
هوش مصنوعی: نور و صفای دل خوبان به راحتی در دسترس نیست، حتی اگر چراغی در انتهای دامن آینه‌ای داشته باشیم.
رفتم سیاه نامه ازین تیره خاکدان
بردم جلا نداده ازین گلخن آینه
هوش مصنوعی: من از این دنیای تاریک و این خاک و سرزمین ناچیز، نامه‌ای سیاه برداشتم. آینه‌ای که در این کوره‌گداخته وجود دارد، نتوانسته‌ام جلا بدهم.
روشندلان به نیم نفس تیره می شوند
یک شبنم فسرده و صد خرمن آینه
هوش مصنوعی: افراد آگاه و روشنفکر با کمترین نشانه‌های ناامیدی تحت تأثیر قرار می‌گیرند، همان‌طور که یک شبنم خشک می‌تواند صدها آینه را در خود بگنجاند.
آورد چشم من به هوای خطش غبار
افشاند آن عبیر به پیراهن آینه
هوش مصنوعی: چشم من با آرزوی دیدن خط او، غباری را به پیراهن آینه می‌پاشد.
تا این غزل ز خامه صائب نبست نقش
روشن نشد که ذهن کند روشن آینه
هوش مصنوعی: تا زمانی که این شعر به قلم صائب نوشته نشده است، تصویری روشن به وجود نمی‌آید که بتواند ذهن را مانند آینه‌ای واضح و شفاف نشان دهد.