گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۱۸

جام صبوح خورده ز خلوت برآمده
پرشورتر ز صبح قیامت برآمده
در مستی از دهان تو گفتار بی حجاب
حوری است بی نقاب ز جنت برآمده
چون لاله ای که از کمر کوه سرزند
دیوانه ام به سنگ ملامت برآمده
در کنج عزلت است اگر هست وحدتی
رحم است بر کسی که به صحبت برآمده
از سیلی صدف گهر شاهوار ما
با آبرو ز قلزم رحمت برآمده
ما کسب اعتبار ز جایی نکرده ایم
بال همای ما به سعادت برآمده
از گوشمال چرخ ندارد شکایتی
طفل یتیم ما به مشقت برآمده
بر روی طوطیان در گفتار بسته ام
آیینه ام به زنگ کدورت برآمده
هر جا که بلبلی است درین باغ و بوستان
از ناله ام ز خواب فراغت برآمده
خاشاک چار موجه کثرت چسان شود؟
آسوده خاطری که به وحدت برآمده
نعلش به روی دست سلیمان در آتش است
موری که در بهشت قناعت برآمده
هر خار خشک، تیغ زبانی است آبدار
از گوش هر که پنبه غفلت برآمده
صائب ز آفتاب سیه روزتر می شود
خفاش سیرتی که به ظلمت برآمده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جام صبوح خورده ز خلوت برآمده
پرشورتر ز صبح قیامت برآمده
هوش مصنوعی: جام می را نوشیده و از تنهایی بیرون آمده، با شوری بیشتر از روز قیامت به عالم آمده است.
در مستی از دهان تو گفتار بی حجاب
حوری است بی نقاب ز جنت برآمده
هوش مصنوعی: در حال نشه و مستی، آنچه از دهانت می‌شنوم، سخنانی است بی‌پرده و زیبا، گویی حوری‌ای از بهشت به سخن آمده است.
چون لاله ای که از کمر کوه سرزند
دیوانه ام به سنگ ملامت برآمده
هوش مصنوعی: مانند لاله‌ای که از میان کوه شکوفا می‌شود، من هم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته‌ام و در برابر سنگ‌های سرزنش قرار گرفته‌ام.
در کنج عزلت است اگر هست وحدتی
رحم است بر کسی که به صحبت برآمده
هوش مصنوعی: اگر در گوشه‌ای از انزوا وحدتی وجود داشته باشد، این وحدت رحمتی است برای کسی که با دیگران در ارتباط است.
از سیلی صدف گهر شاهوار ما
با آبرو ز قلزم رحمت برآمده
هوش مصنوعی: ما به مانند اللؤلؤ (مروارید) که از صدف به دست می‌آید، با عزت و احترام از دریای رحمت برآمده‌ایم.
ما کسب اعتبار ز جایی نکرده ایم
بال همای ما به سعادت برآمده
هوش مصنوعی: ما از هیچ جا اعتبار و مقام به دست نیاورده‌ایم، بلکه به خاطر خوش شانسی و خوشبختی‌مان است که بال‌ و پر ما گشوده شده است.
از گوشمال چرخ ندارد شکایتی
طفل یتیم ما به مشقت برآمده
هوش مصنوعی: ماهیت سختی‌ها و مشکلات زندگی را پذیرفته‌ایم و حتی از ظلم زمانه نیز گله‌مند نیستیم. کودک یتیم ما با صبوری و تلاش به روبرو شدن با سختی‌ها ادامه می‌دهد.
بر روی طوطیان در گفتار بسته ام
آیینه ام به زنگ کدورت برآمده
هوش مصنوعی: من بر روی طوطی‌ها درباره‌ی صحبت‌ها و گفتارشان تأمل کرده‌ام، و مانند آینه‌ای هستم که غبار کدورت و زنگار بر آن نشسته است.
هر جا که بلبلی است درین باغ و بوستان
از ناله ام ز خواب فراغت برآمده
هوش مصنوعی: هر جایی که بلبلانی در این باغ و گلزار وجود دارند، صدای ناله من موجب شده است که از خواب آرامش بیرون بیایند.
خاشاک چار موجه کثرت چسان شود؟
آسوده خاطری که به وحدت برآمده
هوش مصنوعی: خاشاکی که تنها و پراکنده است، چگونه می‌تواند در میان امواج پر تعداد جابه‌جا شود؟ کسی که به آرامش و وحدت رسیده، دیگر نگران این تغییرات نیست.
نعلش به روی دست سلیمان در آتش است
موری که در بهشت قناعت برآمده
هوش مصنوعی: نعل او (نعل به معنای سم) در بالای دست سلیمان در آتش است که کنایه از بالاترین مقام و قدرت است. اما مورچه‌ای که در بهشت است، نماد قناعت و رضایت در زندگی دارد. به طور کلی، این جمله اشاره به این دارد که برخی افراد با وجود قدرت و ثروت، از رضایت و قناعت کمتر برخوردارند، در حالی که موجودات کوچک و ساده‌ای چون مورچه هم می‌توانند در آرامش و رضایت زندگی کنند.
هر خار خشک، تیغ زبانی است آبدار
از گوش هر که پنبه غفلت برآمده
هوش مصنوعی: هر خار خشکی، مانند زبانی تند و تیز است که از گوش‌های افرادی که در خواب غفلت به سر می‌برند بیرون می‌آید.
صائب ز آفتاب سیه روزتر می شود
خفاش سیرتی که به ظلمت برآمده
هوش مصنوعی: خفاش که موجودی شب‌زی است و در تاریکی به‌دنیا آمده، در نور خورشید به‌مراتب بدتر از قبل می‌شود. به عبارتی، کسی که در شرایط نامناسب یا با نیت نادرست رشد کرده، در مواجهه با حقیقت و نور، بیشتر نمایان می‌شود و به طور کلی وضعش وخیم‌تر می‌شود.