گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۱۷

خط غبار گرد رخ یار آمده
خورشید حسن بر سر دیوار آمده
از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟
یا فوج طوطیی به شکرزار آمده
خالی کند خزینه عزیزان مصر را
این یوسفی که بر سر بازار آمده
رنگ حیا ز چهره گلها پریده است
تا عندلیب مست به گلزار آمده
امروز نیست در سر عشاق مغز هوش
در کوی او سر که به دیوار آمده؟
زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت
دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟
سر می رود به باد ز افشای راز عشق
منصور زین سبب به سردار آمده
خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست
ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده
آسان بود شکستن سد سکندرش
هر کس برون ز پرده پندار آمده
خلق خوش است جوشن داود بیدلان
بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده
رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد
تا جان برون ز عالم انوار آمده
دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم
بیرون کسی که از ته دیوار آمده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط غبار گرد رخ یار آمده
خورشید حسن بر سر دیوار آمده
هوش مصنوعی: علامتی از زیبایی محبوب به وضوح نمایان است، همان‌طور که نور خورشید بر دیواره‌ای می‌تابد و غبار صورت او را آشکار می‌کند.
از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟
یا فوج طوطیی به شکرزار آمده
هوش مصنوعی: آیا از نشانه‌های خط بر لب آن معشوق زیبا خبر داری؟ یا اینکه گروهی از طوطی‌ها به گلزار شیرین آمده‌اند؟
خالی کند خزینه عزیزان مصر را
این یوسفی که بر سر بازار آمده
هوش مصنوعی: این یوسف که در بازار حاضر شده است، باعث می‌شود که انبار ثروت و دارایی‌های ارزشمند عزیزان مصر خالی شود.
رنگ حیا ز چهره گلها پریده است
تا عندلیب مست به گلزار آمده
هوش مصنوعی: رنگ شرم و حیا از صورت گل‌ها رفته است، چون بلبل خوشحال به گل‌ها سر زده و در باغ حاضر شده است.
امروز نیست در سر عشاق مغز هوش
در کوی او سر که به دیوار آمده؟
هوش مصنوعی: امروز، در دل عاشقان خبری از عقل و درک نیست. آیا آن‌کس که به کوی عشق رفته، هنوز به دیوار دلتنگی تکیه داده؟
زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت
دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟
هوش مصنوعی: این بیت به یک وضعیت دشوار اشاره دارد که کودکان در آنجا به معنای واقعی کلمه در زندان به سر می‌برند. و این واقعیت ممکن است نتیجه یک دیوانه یا فردی بی‌ملاحظه باشد که به خیابان‌ها و کوچه‌ها آمده و شرایط ناپسندی را ایجاد کرده. به نوعی، می‌توان گفت که اینجا دنیای امن و آرام برای کودکان وجود ندارد و آنها در فضای ناامنی زندگی می‌کنند.
سر می رود به باد ز افشای راز عشق
منصور زین سبب به سردار آمده
هوش مصنوعی: عشق منصور آن‌قدر عمیق و قوت دارد که می‌تواند شخص را به خطر بیندازد و حتی باعث شود زندگی‌اش به باد برود. به همین دلیل است که این موضوع به سردار و مقام‌های بالا کشیده شده است.
خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست
ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده
هوش مصنوعی: خفاش به دلیل علاقه‌اش به تاریکی، از نور خورشید بهره‌ای نمی‌برد، در حالی که خورشید از نور و روشنی خود پیوسته در حال انتشار است.
آسان بود شکستن سد سکندرش
هر کس برون ز پرده پندار آمده
هوش مصنوعی: شکستن سد سکندر آسان بود، اما هر کسی که از پرده خیال خارج شده باشد، به این راحتی موفق نخواهد شد.
خلق خوش است جوشن داود بیدلان
بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده
هوش مصنوعی: مردم خوب و خوش‌برخوردی مانند زره‌ای (جوشن) داوود، به‌دور از زخم و درد و رنج، مانند گلی بهاری از میان خشکی و خار و خس بیرون آمده‌اند.
رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد
تا جان برون ز عالم انوار آمده
هوش مصنوعی: رزق او از آسمان و زمین تامین می‌شود و تا زمانی که جانش از دنیا خارج نشده، با دودی و غباری که به وجود می‌آورد، به عالم نور افزوده است.
دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم
بیرون کسی که از ته دیوار آمده
هوش مصنوعی: کسی که از پشت دیوار آمده، خبر پاکی و آسایش روح را دارد وقتی که جسم را رها می‌کند.