گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۱۲

روشن ز نور صدق بود جان صبحگاه
بی وجه نیست چهره خندان صبحگاه
ز انجم سپهر زر همه شب جمع می کند
بهر نیاز مقدم سلطان صبحگاه
عمر ابد که یافت ز آب حیات، خضر
یک مد نارساست ز دیوان صبحگاه
گر خضر یافت زندگی از آب زندگی
عالم حیات یافت ز احسان صبحگاه
چون آب خضر نیست سیه کاسه و بخیل
عام است فیض چشمه حیوان صبحگاه
از نور صدق، دیده شوخ ستارگان
گردید محو چهره تابان صبحگاه
بادام چشم را به شکر غوطه ها دهد
قند مکرر لب خندان صبحگاه
آید ز فیض صدق طلب بی مزاحمت
گرم از تنور سرد برون نان صبحگاه
چون مغز پسته غوطه به تنگ شکر دهد
طوطی چرخ را شکرستان صبحگاه
تا از شفق نگشته به خون شیر او بدل
بردار کام خویش ز پستان صبحگاه
وقت طلوع را به شکرخواب مگذران
چشم آب ده ز شمسه ایوان صبحگاه
زنهار رومتاب ازین آستان که هست
چرخ از ستاره، ریزه خور خوان صبحگاه
فریاد مرغکان سحرخیز این بود
کای خوابناک، جان تو و جان صبحگاه!
در دیده تو پرده خواب دگر شود
خالی اگر کنند نمکدان صبحگاه
صائب رخ گشاده بود مشرق امید
کوته مساز دست ز دامان صبحگاه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روشن ز نور صدق بود جان صبحگاه
بی وجه نیست چهره خندان صبحگاه
هوش مصنوعی: جان صبحگاه به دلیل صداقت و حقیقت، درخشان و روشن است. چهره‌ی خندان صبحگاه بدون دلیل خاصی نیست و نشان‌دهنده‌ی زیبایی و سرزندگی آن است.
ز انجم سپهر زر همه شب جمع می کند
بهر نیاز مقدم سلطان صبحگاه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ستاره‌ها در آسمان هر شب برای آماده‌سازی و فراهم کردن نیازهای پادشاه صبح، دور هم جمع می‌شوند.
عمر ابد که یافت ز آب حیات، خضر
یک مد نارساست ز دیوان صبحگاه
هوش مصنوعی: خضر که عمر جاویدان را از آب حیات به دست آورده است، در مقایسه با مدتی که در این دنیا به سر می‌برد، تنها یک لحظه ناتمام و ناکافی از صبحگاه را تجربه کرده است.
گر خضر یافت زندگی از آب زندگی
عالم حیات یافت ز احسان صبحگاه
هوش مصنوعی: اگر خضر از آب حیات عمر طولانی یافت، عالم هستی نیز به واسطه لطف و برکت صبحگاه روز جدید، حیات و وجود یافته است.
چون آب خضر نیست سیه کاسه و بخیل
عام است فیض چشمه حیوان صبحگاه
هوش مصنوعی: وقتی که آب خضر وجود ندارد، تعدادی از افراد، یعنی افراد نیکوکار و سخاوتمند، کم هستند. در این میان، فایده و برکت چشمه حیات، فقط در صبحگاه پیدا می‌شود.
از نور صدق، دیده شوخ ستارگان
گردید محو چهره تابان صبحگاه
هوش مصنوعی: از حقیقت و صداقت، ستارگان زیبا و شاداب شده و چهره روشن صبح را نمی‌توانند تماشا کنند.
بادام چشم را به شکر غوطه ها دهد
قند مکرر لب خندان صبحگاه
هوش مصنوعی: چشمان بادامی مثل شکر شیرینی دارند و لب‌های خندان مانند قند در صبحگاه زیبایی خاصی را به وجود می‌آورند.
آید ز فیض صدق طلب بی مزاحمت
گرم از تنور سرد برون نان صبحگاه
هوش مصنوعی: از برکت صدق و راستی، طلبی بدون دردسر به وجود می‌آید؛ مانند نانی که صبح زود از تنور داغ بیرون می‌آید بدون هیچ مشکلی.
چون مغز پسته غوطه به تنگ شکر دهد
طوطی چرخ را شکرستان صبحگاه
هوش مصنوعی: زمانی که مغز پسته در شکر غوطه‌ور شود، طوطی در صبحگاه به شیرینی و زیبایی سرزمین شکر می‌پردازد.
تا از شفق نگشته به خون شیر او بدل
بردار کام خویش ز پستان صبحگاه
هوش مصنوعی: تا وقتی که سپیده‌ی صبح (شفق) به رنگ خون درنیامده، آرامش خود را از صبح بگیر و از نعمت‌های آن بهره‌مند شو.
وقت طلوع را به شکرخواب مگذران
چشم آب ده ز شمسه ایوان صبحگاه
هوش مصنوعی: برابر با طلوع آفتاب، زمان را بی‌فایده نگذار و از زیبایی صبحگاه بهره‌مند شو. از روشنی و رنگ‌های طلایی آفتاب در آن هنگام بهره ببر.
زنهار رومتاب ازین آستان که هست
چرخ از ستاره، ریزه خور خوان صبحگاه
هوش مصنوعی: مراقب باش که به این درگاه نرودی، زیرا که سرنوشت مانند ستاره‌ها در آسمان، بر زندگی ما اثر می‌گذارد و هر روز ممکن است سرنوشت جدیدی رقم بخورد.
فریاد مرغکان سحرخیز این بود
کای خوابناک، جان تو و جان صبحگاه!
هوش مصنوعی: فریاد پرندگان سحرخیز به این معناست که ای کسی که در خواب هستی، بیدار شو! این صدای آنها جان تو و جان صبح را به هم پیوند می‌زند.
در دیده تو پرده خواب دگر شود
خالی اگر کنند نمکدان صبحگاه
هوش مصنوعی: در چشمان تو، اگر صبح با نمکدان خود را نشان دهد، دیگر خواب و رویا رنگ می‌بازد و خالی می‌شود.
صائب رخ گشاده بود مشرق امید
کوته مساز دست ز دامان صبحگاه
هوش مصنوعی: چهره امید روشن و باز است، پس به کوتاهی دست از صبحگاه بقا نزن.