غزل شمارهٔ ۶۶۰۸
ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده
ز هاله خوبی مه پای در رکاب شده
خطی که روی بتان را برآورد ز حجاب
مه عذار ترا پرده حجاب شده
ز زلف چون به خط افتاد کار خوشدل باش
که خط سبز دعایی است مستجاب شده
نچیده است گل از روی دولت بیدار
کسی که غافل ازان چشم نیمخواب شده
بیاض گردن او را چه نسبت است با صبح
که از قلمرو ایجاد انتخاب شده
تمام عمر نیاید به هم ز خنده لبش
پیاله ای که ز لعل تو کامیاب شده
یکی هزار کند شور عندلیبان را
چنین که عارض او گلگل از شراب شده
به حسن عاقبت قطره ای است رشک مرا
که همچو شبنم گل خرج آفتاب شده
شکسته است به دریا کلاه گوشه فخر
سری که پر ز هوای تو چون حباب شده
گلاب پیرهن آفتاب گردیده است
درین ریاض چو شبنم دلی که آب شده
حریف نخوت نودولتان نمی گردید
حذر کنید ز خونی که مشک ناب شده
مگر مرا ز خجالت برآورد در حشر
ز زندگانی من آنچه صرف خواب شده
فکنده است ز هم دور آشنایان را
تکلفی که درین روزگار باب شده
زمین قلمرو سیلاب حادثات بود
مکن بنای عمارت درین خراب شده
مریز رنگ اقامت درین تماشاگاه
که گل ز گرمروی های خود گلاب شده
به غیر بلبل آتش نوای من صائب
دگر که از نفس گرم خود کباب شده؟
غزل شمارهٔ ۶۶۰۷: عرق به برگ گلت می دود شتاب زدهغزل شمارهٔ ۶۶۰۹: به هر کجا که خوری باده تن به خواب مده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده
ز هاله خوبی مه پای در رکاب شده
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهی تو، مانند عطری خوشبو و دلپذیر به نظر میرسد که به واسطهی نور و زیبایی ماه، جلوهگر شده است.
خطی که روی بتان را برآورد ز حجاب
مه عذار ترا پرده حجاب شده
هوش مصنوعی: خطی که در چهره بتها نقش بسته، به خاطر زیبایی و حجاب صورت تو، چهرهات را پوشانده است.
ز زلف چون به خط افتاد کار خوشدل باش
که خط سبز دعایی است مستجاب شده
هوش مصنوعی: زمانی که زلف معشوقهات به صورت خطی بر چهرهات افتاد، با دل خوشی رفتار کن، زیرا آن خط سبز نشانهای است از دعایی که به حقیقت پیوسته است.
نچیده است گل از روی دولت بیدار
کسی که غافل ازان چشم نیمخواب شده
هوش مصنوعی: اگر کسی از نعمتها و زیباییهای زندگی غافل باشد و در خواب غفلت به سر ببرد، هرگز نمیتواند از شادی و زیباییهای دنیا بهرهمند شود.
بیاض گردن او را چه نسبت است با صبح
که از قلمرو ایجاد انتخاب شده
هوش مصنوعی: سفیدی گردن او را چگونه میتوان با صبح مقایسه کرد، در حالی که صبح از دنیای آفرینش و انتخاب به وجود آمده است؟
تمام عمر نیاید به هم ز خنده لبش
پیاله ای که ز لعل تو کامیاب شده
هوش مصنوعی: تمام عمر نمیگذرد مگر اینکه لبخندش به اندازهای شیرین باشد که مانند پیالهای پر از شراب سرخ، سرشار از خوشی و لذت باشد.
یکی هزار کند شور عندلیبان را
چنین که عارض او گلگل از شراب شده
هوش مصنوعی: شخصی میتواند به اندازهی هزار نفر حال و هوای خوش و شاداب را به جمعی از ساربانها و پرندهها بدهد، به گونهای که به خاطر زیبایی و شوق او، چهرهی گلها از شراب نور و خوشحالی پر شده باشد.
به حسن عاقبت قطره ای است رشک مرا
که همچو شبنم گل خرج آفتاب شده
هوش مصنوعی: به زیبایی پایان کار من، ذرهای حسرت وجود دارد که مانند شبنم گل، در برابر تابش آفتاب ذوب شده و از بین رفته است.
شکسته است به دریا کلاه گوشه فخر
سری که پر ز هوای تو چون حباب شده
هوش مصنوعی: کلاه فخر بر روی سرم به خاطر تو در دریا افتاده و این احساس مثل حبابی است که به خاطر عشق تو پر شده است.
گلاب پیرهن آفتاب گردیده است
درین ریاض چو شبنم دلی که آب شده
هوش مصنوعی: عطر گلاب از پیراهن آفتاب در این باغ پخش شده، مانند شبنمی است که دلش سرشار از آب شده است.
حریف نخوت نودولتان نمی گردید
حذر کنید ز خونی که مشک ناب شده
هوش مصنوعی: احتیاط کنید از خونهایی که به خاطر زیبایی و شکیبایی خود، به راحتی به مشک ناب تبدیل میشوند. این خونها همراه با غرور و خودبزرگبینی نمیتوانند به راحتی شما را تحت تاثیر قرار دهند.
مگر مرا ز خجالت برآورد در حشر
ز زندگانی من آنچه صرف خواب شده
هوش مصنوعی: در روز قیامت، آیا به خاطر خجالت نمیگذارند که زندگیام را صرف خواب و غفلت کردهام؟
فکنده است ز هم دور آشنایان را
تکلفی که درین روزگار باب شده
هوش مصنوعی: در این روزگار، فاصلهای میان آشنایان ایجاد شده که ناشی از رفتارهای مصنوعی و تصنعی است.
زمین قلمرو سیلاب حادثات بود
مکن بنای عمارت درین خراب شده
هوش مصنوعی: زمین، محل وقوع حوادث و رویدادهای ناگوار است؛ بنابراین نباید در این مکان خراب و ویران، بنایی ثابتی بسازیم.
مریز رنگ اقامت درین تماشاگاه
که گل ز گرمروی های خود گلاب شده
هوش مصنوعی: این مکان، جایی برای تماشا و زیبایی است و نباید رنگ و زیبایی آن را بپذیری زیرا گلها از گرمای خورشید خوش بو و زیبا شدهاند.
به غیر بلبل آتش نوای من صائب
دگر که از نفس گرم خود کباب شده؟
هوش مصنوعی: به جز بلبل، که با آهنگ آتشین من آشناست، آیا کسی دیگر هست که از حرارت نفس من بسوزد و کباب شود؟