غزل شمارهٔ ۶۶۰۶
نه سرخ چهره خورشید را شفق کرده
که از خجالت روی تو خون عرق کرده
بگو به غمزه که شمشیر در نیام کند
که شرم کشور حسن ترا نسق کرده
کجا خورد غم دل کودکی که مصحف را
همیشه ختم به گرداندن ورق کرده
شده است زورق خورشید و ماه طوفانی
ز تاب می گل روی تو تا عرق کرده
ز روی ساده به هر کس که هم سبق شده ای
صحیفه دل خود ساده از سبق کرده
فتد چو کار به سر، کار ذوالفقار کند
به تیغ آه دلی را که درد شق کرده
ز خلق صائب هر کس که روی گردان شد
به هر طرف که کند روی، رو به حق کرده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه سرخ چهره خورشید را شفق کرده
که از خجالت روی تو خون عرق کرده
هوش مصنوعی: خورشید سرخ چهره نمیشود، چون از شرم و خجالت زیبایی تو، خون و عرق میریزد.
بگو به غمزه که شمشیر در نیام کند
که شرم کشور حسن ترا نسق کرده
هوش مصنوعی: به او بگو که با نازش به گونهای رفتار کند که مانند شمشیر که در غلاف است، بیرون نیاید. به این ترتیب، زیبایی و شگفتی چهرهاش چنان است که میتواند سرزمین را تحت تأثیر قرار دهد.
کجا خورد غم دل کودکی که مصحف را
همیشه ختم به گرداندن ورق کرده
هوش مصنوعی: کودکی که همیشه مشغول ورق زدن کتاب مقدس است، هیچ فرصتی برای غصه خوردن ندارد.
شده است زورق خورشید و ماه طوفانی
ز تاب می گل روی تو تا عرق کرده
هوش مصنوعی: در این بیت، توصیف میشود که زیبایی و جذبهی چهرهات به حدی است که مانند نور خورشید و ماه، همه چیز را به هم میزند و ایجاد طوفان میکند. تابش زیبایی تو باعث میشود که حتی طبیعیترین چیزها هم تحت تأثیر قرار گیرند و عرق کنند.
ز روی ساده به هر کس که هم سبق شده ای
صحیفه دل خود ساده از سبق کرده
هوش مصنوعی: از روی سادهات، دل را به هر کسی که پیشی گرفتهای، به سادگی و بدون تظاهر، بازگو کن.
فتد چو کار به سر، کار ذوالفقار کند
به تیغ آه دلی را که درد شق کرده
هوش مصنوعی: وقتی کار به پایان برسد، ذوالفقار (شمشیر) زودتر از هر چیز دیگر به دل دردآور مینشیند؛ دل achingی که درد شکافتگی را تحمل میکند.
ز خلق صائب هر کس که روی گردان شد
به هر طرف که کند روی، رو به حق کرده
هوش مصنوعی: هر کس از مردم دوری کند و به جایی برود، در واقع به سوی حقیقت حرکت کرده است.