گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۹۵

چه شبی بود که آن نرگس خواب آلوده
دست در گردنم انداخت شراب آلوده
نکند طالع نامرد اگر کوتاهی
می کشم پرده ازان روی حجاب آلوده
باش تا پیش لب آرند ترا دلسوزان
مکن آن دست نگارین به کباب آلوده
از شفق چرخ کهنسال به می می غلطد
من به می گر شدم ایام شباب آلوده
بوسه از تشنه لبی سینه گذارد بر خاک
تا شد از خط لب لعل تو تراب آلوده
زردرویی کشد از قلزم رحمت فردا
دامن هر که نگردد به شراب آلوده
مپسند ای فلک پیر که چون صبح، شود
از شفق موی سفیدم به شراب آلوده
هیزم خشک به آتش چه تواند کردن؟
هیچ زاهد نشود از می ناب آلوده
روز خود را نتوان کرد به نیرنگ سیاه
حیف باشد که شود موی خضاب آلوده
می بی آب بود آتش سوزان صائب
لطف خوب است که باشد به عتاب آلوده

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شبی بود که آن نرگس خواب آلوده
دست در گردنم انداخت شراب آلوده
هوش مصنوعی: شب خاصی بود که آن معشوق خواب‌آلود، به آرامی دستش را دور گردنم انداخت و حالتی پر از مستی و سرخوشی را به وجود آورد.
نکند طالع نامرد اگر کوتاهی
می کشم پرده ازان روی حجاب آلوده
هوش مصنوعی: نکند که بدشانسی و بخت بد باعث شود که من در رنج و درد به سر ببرم و پرده از آن چهره‌ی آلودگی بردارم.
باش تا پیش لب آرند ترا دلسوزان
مکن آن دست نگارین به کباب آلوده
هوش مصنوعی: صبر کن تا افرادی که دلسوز تو هستند به پیشت بیایند. دست زیبای خود را به چیزی که تو را آزار می‌دهد آلوده نکن.
از شفق چرخ کهنسال به می می غلطد
من به می گر شدم ایام شباب آلوده
هوش مصنوعی: از نور غروب آفتاب کهن، شراب می‌چکد. من هم اگر به دام شراب بیفتم، روزهای جوانی‌ام را با آلودگی می‌گذرانم.
بوسه از تشنه لبی سینه گذارد بر خاک
تا شد از خط لب لعل تو تراب آلوده
هوش مصنوعی: تشنه‌ای که از محبت و عشق کسی لبانش را می‌بوسد، با این بوسه جانش را به خاک می‌سپارد، زیرا آن بوسه در دل او عشق و شوقی را به وجود می‌آورد که او را به زمین می‌کشاند و خاک آلوده‌ای از عشق او به جا می‌گذارد.
زردرویی کشد از قلزم رحمت فردا
دامن هر که نگردد به شراب آلوده
هوش مصنوعی: زردرویی از دریای رحمت فردا، دامن هر کسی را می‌کشد که به شراب آلوده نشود.
مپسند ای فلک پیر که چون صبح، شود
از شفق موی سفیدم به شراب آلوده
هوش مصنوعی: ای آسمان قدیمی، نپسند که چون صبح که از سمت افق روشن می‌شود، موی سپید من به نوشیدنی‌های رنگی آلوده شود.
هیزم خشک به آتش چه تواند کردن؟
هیچ زاهد نشود از می ناب آلوده
هوش مصنوعی: هیزم خشک در آتش هیچ تأثیری ندارد و نمی‌تواند آن را روشن کند. همچنین، هیچ عابدی از نوشیدن شراب خالص آلوده نمی‌شود و نمی‌تواند خود را از آن دور نگه دارد.
روز خود را نتوان کرد به نیرنگ سیاه
حیف باشد که شود موی خضاب آلوده
هوش مصنوعی: اگر روز خود را با نیرنگ و فریب بگذرانیم، واقعاً نابود کرده‌ایم و جای تأسف دارد که موهای ما به رنگی ناپسند و آلوده درآید.
می بی آب بود آتش سوزان صائب
لطف خوب است که باشد به عتاب آلوده
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تصویری از می و آتش اشاره می‌کند و می‌گوید که شراب (می) بدون آب، آتش سوزانی است. او به لطافت و زیبایی عشق یا محبت اشاره می‌کند که حتی اگر با عتاب و خشم همراه باشد، همچنان خوب و دلپذیر است.