غزل شمارهٔ ۶۵۸۴
به مطلب می رسد جویای کام آهسته آهسته
ز دریا می کشد صیاد دام آهسته آهسته
به مغرب می تواند رفت در یک روز از مشرق
گذارد هر که چون خورشید گام آهسته آهسته
به همواری بلندی جو که تیغ کوه را آرد
به زیر پای، کبک خوشخرام آهسته آهسته
ز تدبیر جنون پخته کار عقل می آید
که مجنون آهوان را کرد رام آهسته آهسته
مشو از زیردست خویش ایمن در زبردستی
که خون شیشه را نوشید جام آهسته آهسته
خیال نازک آخر می فروزد چهره شهرت
مه نو می شود ماه تمام آهسته آهسته
دلی از آه می گفتم شود خالی، ندانستم
که پیچد بر سراپایم چو دام آهسته آهسته
به شکرخند ازان لبهای خوش دشنام قانع شو
که خواهد تلخ گردید این مدام آهسته آهسته
اگر چه رشته از بار گهرپیچان و لاغر شد
کشید از مغز گوهر انتقام آهسته آهسته
اگر نام بلند از چرخ خواهی صبر کن صائب
ز پستی می توان رفتن به بام آهسته آهسته
غزل شمارهٔ ۶۵۸۳: به ساغر نقل کرد از خم شراب آهسته آهستهغزل شمارهٔ ۶۵۸۵: به من شد نرم آن نامهربان آهسته آهسته
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به مطلب می رسد جویای کام آهسته آهسته
ز دریا می کشد صیاد دام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: با آرامی و به تدریج، کسی که دنبال خواستهاش است به هدفش میرسد. صیاد نیز بهآرامی از دریا دامش را بیرون میکشد.
به مغرب می تواند رفت در یک روز از مشرق
گذارد هر که چون خورشید گام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: هر کس میتواند به سمت غرب برود و در عرض یک روز از شرق عبور کند، به شرطی که مانند خورشید با دقت و آرامش قدم بردارد.
به همواری بلندی جو که تیغ کوه را آرد
به زیر پای، کبک خوشخرام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: در جایی که زمین به طور یکنواخت و بلند میشود و کوه را زیر پا میگذارد، کبکی شاد و خوشحال به آرامی حرکت میکند.
ز تدبیر جنون پخته کار عقل می آید
که مجنون آهوان را کرد رام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: با تدبیر و فکر صحیح، نتیجهای بهدست میآید که گاه چیزی مانند جنون در آن وجود دارد. مانند حالتی که مجنون، آهوان را به آرامی رام میکند.
مشو از زیردست خویش ایمن در زبردستی
که خون شیشه را نوشید جام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: از کسی که در موقعیت پایینی قرار دارد، نباید احساس امنیت کرد. چرا که او ممکن است به تدریج و به آرامی بر قدرت و توانایی خویش بیفزاید و خطرناک شود، مانند کسی که شیشه را مینوشد و در حال غفلت میتواند باعث آسیب شود.
خیال نازک آخر می فروزد چهره شهرت
مه نو می شود ماه تمام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: تصور زیبا و دلربا در نهایت چهره محبوب را میسوزاند، مانند اینکه چهرهی ماه کامل آرام آرام در آسمان روشن میشود.
دلی از آه می گفتم شود خالی، ندانستم
که پیچد بر سراپایم چو دام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: از دل به تنگ آمدهام و میخواستم از غمهایم بکاهم، اما نمیدانستم که این درد و ناامیدی به آرامی در تمام وجودم نفوذ خواهد کرد و مرا در برخواهد گرفت.
به شکرخند ازان لبهای خوش دشنام قانع شو
که خواهد تلخ گردید این مدام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: به خاطر لبخند و رضایت آن لبهای زیبا، از دشنام و اهانت قانع باش؛ زیرا این موضوع به تدریج میتواند تلخ و ناگوار شود.
اگر چه رشته از بار گهرپیچان و لاغر شد
کشید از مغز گوهر انتقام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: اگرچه زنجیرهای از زیباییها نازک و شکننده شده، اما به آرامی از عمق وجود خود، انتقام میگیرد.
اگر نام بلند از چرخ خواهی صبر کن صائب
ز پستی می توان رفتن به بام آهسته آهسته
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مرتبهای بلند دست یابی، باید صبر کنی. از زمین که پستی و نشیب دارد، میتوان به آرامی و با حوصله به اوج دست یافت.