گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۷

ز خون شکفته شود چون شراب شیشه ما
شکسته دل نشود ز انقلاب شیشه ما
اگر شکنجه کنندش به آب تلخ، کند
ز کیمیای قناعت گلاب شیشه ما
ز خشکسال نمی گردد آب گوهر کم
شود چو آبله پر از سراب شیشه ما
شراب بی جگران را دلیر می سازد
چرا ز سنگ کند اجتناب شیشه ما؟
ز سنگ اگر به دل نازکش رسد آسیب
به روی خویش نیارد چو آب شیشه ما
لب شکایت ما را که می تواند بست؟
شکسته است ز زور شراب شیشه ما
توان به باطن ما راه بردن از ظاهر
به روی باده نگردد حجاب شیشه ما
به میکشان کمرو تاج لعل می بخشد
به هر پیاله ز موج و حباب شیشه ما
سپاه عقل گرانسنگ را به هم شکند
نهد ز جام چو پا در رکاب شیشه ما
شکستن دل ما را به سنگ حاجت نیست
که از نفس شکند چون حباب شیشه ما
ز سرکشی به سلیمان فرو نیارد سر
پر از پری چو شود از شراب شیشه ما
کند ز خنده دل آفتاب خون، تا شد
ز باده شفقی کامیاب شیشه ما
بنای میکده ها را رسانده است به آب
ز بوی باده نگردد خراب شیشه ما
مدار دست ز ریزش که شد ز راه کرم
به کوی میکده مالک رقاب شیشه ما
شود چو سرو، علم در چمن به سرسبزی
به تخم سوخته بخشد گر آب شیشه ما
ز سنگ حادثه هر چند توتیا گردید
نشد که چشم بمالد ز خواب شیشه ما
به خم نمی کند از احتیاج، گردن کج
مگر ز خویش برآرد ز شراب شیشه ما
به ظرف کم چه تمتع توان ز دریا یافت؟
مگر شکسته شود چون حباب شیشه ما
همان زمان به لب تشنه ای پیاله رساند
گرفت هر چه ز خم چون سحاب شیشه ما
ز وصل سیمبران پیرهن حجاب بود
مگر ز گرمی می، گردد آب شیشه ما
ز فیض خوش نفسی، خون گرم صهبا را
به ناف جام کند مشک ناب شیشه ما
حدیث حوصله بر طاق نه که دریا را
به نیم جرعه نماید خراب شیشه ما
اگر چه در سر می کرد عمر خود صائب
نشد ز نشأه می کامیاب شیشه ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خون شکفته شود چون شراب شیشه ما
شکسته دل نشود ز انقلاب شیشه ما
هوش مصنوعی: از خون جوشان شراب مانند به وجود می‌آید، اما دل ما که چون شیشه شکسته است، از تغییرات و نوسانات آسیب نمی‌بیند.
اگر شکنجه کنندش به آب تلخ، کند
ز کیمیای قناعت گلاب شیشه ما
هوش مصنوعی: اگر به او با آب تلخی آزار برسانند، باز هم به وسیله قناعت و شفافیت درونش، مانند گلاب در شیشه می‌شود.
ز خشکسال نمی گردد آب گوهر کم
شود چو آبله پر از سراب شیشه ما
هوش مصنوعی: وقتی که دشت و صحرا خشک می‌شود، ارزش و زیبایی گنج‌ها کمتر نمی‌شود. مانند اینکه در شیشه‌ای پر از سراب، حتی اگر آب نباشد، هنوز هم زیبایی و جاذبه‌اش را حفظ می‌کند.
شراب بی جگران را دلیر می سازد
چرا ز سنگ کند اجتناب شیشه ما؟
هوش مصنوعی: شراب بدون نگران انسان را شجاع و دلیر می‌کند، پس چرا شیشه ما از سنگ دوری می‌گزیند؟ این بیت به موضوع شجاعت و نترس بودن اشاره دارد و به نوعی نشان می‌دهد که برخی موارد یا چیزها به ما قوت قلب می‌دهند، در حالی که بعضی دیگر از چیزها ممکن است همچنان باعث برتری یا تسلیم ما شوند.
ز سنگ اگر به دل نازکش رسد آسیب
به روی خویش نیارد چو آب شیشه ما
هوش مصنوعی: اگر سنگی به دل لطیف او برخورد کند، هیچ آسیبی به چهره‌اش نمی‌زند، همان‌طور که آب شیشه‌ای بر روی خود نمی‌افتد.
لب شکایت ما را که می تواند بست؟
شکسته است ز زور شراب شیشه ما
هوش مصنوعی: کدام کس می‌تواند دهان ما را ببندد وقتی که دل ما از تاثیر شراب بسیار شکسته و مجروح است؟
توان به باطن ما راه بردن از ظاهر
به روی باده نگردد حجاب شیشه ما
هوش مصنوعی: ظاهر شیشه‌ای ما نمی‌تواند مانع ورود به عمق وجود ما شود؛ ما می‌توانیم از طریق باطن خود به دیگران راه پیدا کنیم.
به میکشان کمرو تاج لعل می بخشد
به هر پیاله ز موج و حباب شیشه ما
هوش مصنوعی: میکشانه‌ی کمرو به هر پیاله‌ای که از شیشه می‌پیچد و حباب دارد، زیبایی و درخشندگی گوهری سرخ‌رنگ می‌بخشد.
سپاه عقل گرانسنگ را به هم شکند
نهد ز جام چو پا در رکاب شیشه ما
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه‌ی پربار را به‌راحتی از هم می‌پاشد، مانند این که پایش را در رکاب جام بلورین می‌گذارد.
شکستن دل ما را به سنگ حاجت نیست
که از نفس شکند چون حباب شیشه ما
هوش مصنوعی: برای شکستن دل ما نیازی به چیزی سخت و محکم نیست؛ چون دل ما به سادگی و به راحتی مانند حبابی از شیشه می‌شکند.
ز سرکشی به سلیمان فرو نیارد سر
پر از پری چو شود از شراب شیشه ما
هوش مصنوعی: اگر انسان از سرکشی و خودسری بپرهیزد، مانند سلیمان، دچار مشکلات و دردسرها نخواهد شد. وقتی که فرد از شراب و وسوسه‌ها دور بماند، می‌تواند از عواقب منفی آنها جلوگیری کند و به آرامش برسد.
کند ز خنده دل آفتاب خون، تا شد
ز باده شفقی کامیاب شیشه ما
هوش مصنوعی: با لبخند دل، آفتاب به رنگ خون درآمد و به خاطر خوشی ناشی از نوشیدن باده، شفق به وجود آمد و شیشه‌ی ما را پر از شادی کرد.
بنای میکده ها را رسانده است به آب
ز بوی باده نگردد خراب شیشه ما
هوش مصنوعی: میکده‌ها به خاطر بوی خوش شراب به جایی رسیده‌اند که خراب نمی‌شوند و شیشه ما تحت تاثیر این اوضاع قرار نگرفته است.
مدار دست ز ریزش که شد ز راه کرم
به کوی میکده مالک رقاب شیشه ما
هوش مصنوعی: از دست‌زدن به چیزهایی که از دست رفته، خودداری کن، چون اگر از آن‌ها دور شوی، به جاده‌ی خوشی و لطف می‌رسی و در نهایت به دنیای شگفت‌انگیز شراب و لذت‌جویی خواهی رفت که بر ما مسلط است.
شود چو سرو، علم در چمن به سرسبزی
به تخم سوخته بخشد گر آب شیشه ما
هوش مصنوعی: وقتی که مانند سرو، علم و دانش در فضای سبز شکوفا می‌شود، با وجود این که از تخم سوخته‌ای آمده، اما اگر به آن آبِ زلال و روشنی ببخشی، می‌تواند شکوفا شود.
ز سنگ حادثه هر چند توتیا گردید
نشد که چشم بمالد ز خواب شیشه ما
هوش مصنوعی: هرچند حوادث سخت و ناگوار مانند سنگ بر ما افتاده است، اما چشمان ما از خواب بیدار نشده‌اند و همچنان در حالت بی‌توجهی باقی مانده‌اند.
به خم نمی کند از احتیاج، گردن کج
مگر ز خویش برآرد ز شراب شیشه ما
هوش مصنوعی: انسان در سختی‌ها و نیازها، تنها زمانی سر خود را خم می‌کند که از نوشیدنی خاصی که در دست دارد، سرشار شود و از خود رهایی یابد.
به ظرف کم چه تمتع توان ز دریا یافت؟
مگر شکسته شود چون حباب شیشه ما
هوش مصنوعی: از ظرف کوچک نمی‌توان توقع بهره‌مندی از دریا را داشت، مگر اینکه مانند حباب شیشه‌ای بشکند و ظرفیت بیشتری پیدا کند.
همان زمان به لب تشنه ای پیاله رساند
گرفت هر چه ز خم چون سحاب شیشه ما
هوش مصنوعی: در همان لحظه، پیاله‌ای به لب تشنه‌ای دادند و او هر چه از خم برداشت کرد، مانند بارانی که از شیشه می‌ریزد.
ز وصل سیمبران پیرهن حجاب بود
مگر ز گرمی می، گردد آب شیشه ما
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و لذت وصال اشاره شده است. با این حال، این وصال و نزدیکی ممکن است تحت تأثیر حجاب‌ها و موانع باشد. ولی با حضور عشق و شوق، مانند گرم شدن شراب، این موانع برطرف می‌شوند و احساسات روان و شفاف می‌شوند. یعنی عشق قادر است به راحتی حجاب‌ها را کنار بزند و روانی و شفافیت را به ارمغان بیاورد.
ز فیض خوش نفسی، خون گرم صهبا را
به ناف جام کند مشک ناب شیشه ما
هوش مصنوعی: با نعمت نفس خوش، خون گرم شراب را در کمر جام می‌ریزد، مانند مشک خالصی که در شیشه ما قرار دارد.
حدیث حوصله بر طاق نه که دریا را
به نیم جرعه نماید خراب شیشه ما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به محدودیت و ناتوانی انسان در درک عمق و وسعت زندگی اشاره می‌کند. او می‌گوید که هیچ‌کس نمی‌تواند تمام عمق و وسعت دریا را در یک جرعه ببیند و این موضوع شبیه به خراب شدن شیشه‌ای است که نمی‌تواند تمام زیبایی‌های دنیا را در خود جای دهد. به نوعی، پیام این بیت این است که برخی موضوعات و تجربیات بسیار بزرگ و عمیق هستند که نمی‌توان آنها را درک کرد یا بیان کرد.
اگر چه در سر می کرد عمر خود صائب
نشد ز نشأه می کامیاب شیشه ما
هوش مصنوعی: با اینکه صائب در زندگی خود تلاش‌های زیادی کرده است، اما نتوانسته از این دنیای فانی بهره‌برداری واقعی کند و به شادی و کامیابی دست یابد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۵۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/04/26 05:06
محسن حیدرزاده جزی

در بیت 17 یکی از ز ها زاید است
مگر ز خویش برآرد شراب شیشه ما