گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۸

ز عمر باج ستاند می دو ساله ما
به آفتاب شبیخون زند پیاله ما
ز بی قراری ما دردسر کشد بالین
شبی که دختر رز نیست در حباله ما
ز زیر بال ازان سر برون نمی آریم
که رنگ گل نپرد از نسیم ناله ما
نشسته تا به کمر در میان خاکستر
هنوز تشنه داغ است برگ لاله ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز عمر باج ستاند می دو ساله ما
به آفتاب شبیخون زند پیاله ما
هوش مصنوعی: در این شعر به این موضوع اشاره می‌شود که عمر انسان بدون اینکه به او اجازه داده شود، از او گرفته می‌شود. همچنین، به نوشیدنی اشاره شده که در زیر نور آفتاب می‌درخشد و به نوعی نشانه لذت و شادمانی است. در کل، مفهوم این شعر بر تلاش و زیبایی لحظات زندگی در مقابل گذر زمان تأکید دارد.
ز بی قراری ما دردسر کشد بالین
شبی که دختر رز نیست در حباله ما
هوش مصنوعی: در شب‌هایی که عشق و زیبایی در کنار ما نیست، ما با ناراحتی و دردسرها دست و پنجه نرم می‌کنیم.
ز زیر بال ازان سر برون نمی آریم
که رنگ گل نپرد از نسیم ناله ما
هوش مصنوعی: ما از زیر بال خود سر را بیرون نمی‌آوریم، زیرا نمی‌خواهیم که رنگ گل از ناله‌ی ما تحت تأثیر نسیم از بین برود.
نشسته تا به کمر در میان خاکستر
هنوز تشنه داغ است برگ لاله ما
هوش مصنوعی: در میان خاکستر، به نیمه‌رسیده، همچنان تشنه و پرحرارت است، نشان از سرزندگی و زیبایی لاله‌مان دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۵۸ به خوانش عندلیب