گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۵۸

می کند دل را سیه چندان که خواب صبحگاه
می نماید آنقدر روشن شراب صبحگاه
نقد انجم را به یک جام صبوحی می دهد
خوب می داند فلک قدر شراب صبحگاه
چهره خورشید اگر طالع نگردد گو مگرد
لذت دیدار می بخشد نقاب صبحگاه
چهره ای می باید از خورشید تابان شسته تر
جای هر ناشسته رو نبود جناب صبحگاه
هر دمی کز روی صدق از مشرق دل سرزند
هست پیش قدردانان در حساب صبحگاه
غفلت پیران جاهل را سبب در کار نیست
فارغ است از منت افسانه خواب صبحگاه
پیش ازان کز چشم خواب آلودگان نورش رود
آب ده چشم از رخ چون آفتاب صبحگاه
از شفق تا خون نگردیده است شیر صاف او
شیر مست فیض شو از فتح باب صبحگاه
دل سیاهان می کشند از سینه صافان انفعال
چهره شب شد عرق ریز از حجاب صبحگاه
گرچه می گویند باران نیست در ابر سفید
فیض می بارد ز سیمای سحاب صبحگاه
می شود چون چهره خورشید زرین چهره اش
هر که رو از صدق مالد بر رکاب صبحگاه
می دهد یاد از سبک جولانی دوران عیش
عارفان را خنده پا در رکاب صبحگاه
تیغ سیراب تو در آغوش زخم عاشقان
هست در کام خمارآلود، آب صبحگاه
گر بیاض گردن مینای می افتد به دست
می توان شد در دل شب کامیاب صبحگاه
چشم اگر داری که چون خورشید روشندل شوی
همتی صائب طلب کن از جناب صبحگاه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می کند دل را سیه چندان که خواب صبحگاه
می نماید آنقدر روشن شراب صبحگاه
هوش مصنوعی: دل را به شدت غمگین می‌کند، حتی خواب صبحگاهی هم به روشنی شراب صبحگاهی به نظر می‌رسد.
نقد انجم را به یک جام صبوحی می دهد
خوب می داند فلک قدر شراب صبحگاه
هوش مصنوعی: فلک به خوبی می‌داند که نوشیدن یک جام شراب صبحگاهی می‌تواند لذتی بی‌نظیر و ارزشمند باشد، حتی بیشتر از ارزش کل ستاره‌ها و آسمان.
چهره خورشید اگر طالع نگردد گو مگرد
لذت دیدار می بخشد نقاب صبحگاه
هوش مصنوعی: اگر چه چهره خورشید ظاهر نشود، نگران نباشید؛ زیرا صبحگاه خود لذت دیدار را به همراه دارد.
چهره ای می باید از خورشید تابان شسته تر
جای هر ناشسته رو نبود جناب صبحگاه
هوش مصنوعی: صورت زیبایی باید از خورشید درخشان تر باشد؛ جایی برای چهره نادیده و ناپاک در صبحگاه وجود ندارد.
هر دمی کز روی صدق از مشرق دل سرزند
هست پیش قدردانان در حساب صبحگاه
هوش مصنوعی: هر لحظه‌ای که از روی صداقت و محبت از قلب انسان بیرون می‌آید، در نظر افرادی که قدرشناس هستند، مانند صبح‌گاهی ارزشمند و قابل توجه است.
غفلت پیران جاهل را سبب در کار نیست
فارغ است از منت افسانه خواب صبحگاه
هوش مصنوعی: غفلت و نادانی افراد پیر مانع انجام کارها نیست، زیرا آن‌ها از داستان‌های توهمی و خواب‌های صبحگاهی بی‌خیال و آسوده هستند.
پیش ازان کز چشم خواب آلودگان نورش رود
آب ده چشم از رخ چون آفتاب صبحگاه
هوش مصنوعی: قبل از آنکه نور خواب‌آلودگان از چشم‌ها برود، آب‌دهنده‌ای چشم را از چهره‌اش مانند آفتاب صبح گاه می‌تاباند.
از شفق تا خون نگردیده است شیر صاف او
شیر مست فیض شو از فتح باب صبحگاه
هوش مصنوعی: از طلوع صبح تا غروب، شیر نیرومند و پاک به خواب رفته است. از خوشی و بهره‌وری، به زودی بیدار می‌شود و شادابی را به ارمغان می‌آورد.
دل سیاهان می کشند از سینه صافان انفعال
چهره شب شد عرق ریز از حجاب صبحگاه
هوش مصنوعی: دل سیاهان به درد و رنج می‌افتد در حالی که افرادی با دل‌های پاک و صاف دچار سکون و بی‌حالی می‌شوند. چهره شب مانند عرقی است که از وجود پرده‌های صبحگاهی به وجود آمده است.
گرچه می گویند باران نیست در ابر سفید
فیض می بارد ز سیمای سحاب صبحگاه
هوش مصنوعی: هر چند که می‌گویند در ابر سفید بارانی وجود ندارد، اما از چهره‌ی ابر در صبح، رحمت و نعمت فرو می‌ریزد.
می شود چون چهره خورشید زرین چهره اش
هر که رو از صدق مالد بر رکاب صبحگاه
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند خورشید درخشان است و هر کسی که با صداقت و راست‌کلامی به او نزدیک شود، در آغاز روز و صبحگاه، از نور و زیبایی او بهره‌مند می‌شود.
می دهد یاد از سبک جولانی دوران عیش
عارفان را خنده پا در رکاب صبحگاه
هوش مصنوعی: این بیت به یادآوری دوره‌ای از خوشی و سرمستی عارفان اشاره دارد که در آن، صبحگاهان با نشاط و سرزندگی همراه است. این لحظه‌ها به یاد می‌آورد که چگونه زندگی می‌تواند زیبا و دلنشین باشد.
تیغ سیراب تو در آغوش زخم عاشقان
هست در کام خمارآلود، آب صبحگاه
هوش مصنوعی: تیغ سیراب تو در آغوش زخم عاشقان، نشان‌دهندهٔ عمیق‌ترین احساسات و دردهای عاشقانه است. در اینجا آب صبحگاه باز هم یادآور خمار و نیاز به زندگی و عشق است. این تصویر به خوبی احساسات متناقض عشق و زخم را در هم تنیده و به نمایش می‌گذارد.
گر بیاض گردن مینای می افتد به دست
می توان شد در دل شب کامیاب صبحگاه
هوش مصنوعی: اگر گردن مینای می به سفیدی بیفتد، در دست کسی می‌تواند در دل شب به کامیابی برسد و صبحگاه را ببیند.
چشم اگر داری که چون خورشید روشندل شوی
همتی صائب طلب کن از جناب صبحگاه
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی درخشان و روشن مثل خورشید باشی، باید عزم و اراده‌ای قوی و قصدی محکم داشته باشی و از سپیده‌دم الهام بگیری.