غزل شمارهٔ ۶۵۵۵
خامش گویا بود چشم سخنگوی تو
نقطه بسم الله است خال بر ابروی تو
خال سیه فام تو مرکز وحدت بود
دایره کثرت است سلسله موی تو
نعل در آتش نهد بر ورق برگ گل
شبنم آسوده را شوق گل روی تو
پنجه مرجان کند شانه شمشاد را
از دل خون گشتگان سلسله موی تو
عطسه پریشان کند مغز غزالان چین
گر به ختا بگذرد نکهت گیسوی تو
پرده گوش مرا چون ورق لاله کرد
از سخن آتشین لعل سخنگوی تو
گر نبرد شمع پیش پرتو رخساره ات
شانه کند راه گم در خم گیسوی تو
پرده بیگانگی چند بود در میان؟
سوختم، از جیب گل چند کشم بوی تو؟
تا اثر از ماه نو بر ورق چرخ هست
قبله صائب بود گوشه ابروی تو
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خامش گویا بود چشم سخنگوی تو
نقطه بسم الله است خال بر ابروی تو
هوش مصنوعی: چشم تو به زبان آمده و سخن میگوید، انگار که نقطه شروع همه چیز، یعنی بسمالله، بر روی ابروی تو نشسته است.
خال سیه فام تو مرکز وحدت بود
دایره کثرت است سلسله موی تو
هوش مصنوعی: خال سیاه تو، همانند مرکزی است که همه چیز حول آن میچرخد و موهای تو نشاندهنده تنوع و متنوع بودن این دایره هستند.
نعل در آتش نهد بر ورق برگ گل
شبنم آسوده را شوق گل روی تو
هوش مصنوعی: شخصی با عشق و شوقی در دل، برگی از گل را در دست دارد و در حال تماشای قطرات شبنمی است که بر آن نشسته است. این تصویر نشاندهندهی احساس آرامش و زیبایی است که به خاطر عشق به چهرهی محبوب به او دست داده است.
پنجه مرجان کند شانه شمشاد را
از دل خون گشتگان سلسله موی تو
هوش مصنوعی: پنجهي مرجان، شانهي درخت شمشاد را به دست گرفته و از دل کسانی که دچار خونریزی شدهاند، موی تو را به دست میآورد.
عطسه پریشان کند مغز غزالان چین
گر به ختا بگذرد نکهت گیسوی تو
هوش مصنوعی: عطسهای میتواند آرامش و لطافت غزالها را برهم بزند، بهگونهای که رایحه خوش گیسوان تو اگر به سرزمین ختا برسد، تأثیری عمیق بر آنجا خواهد داشت.
پرده گوش مرا چون ورق لاله کرد
از سخن آتشین لعل سخنگوی تو
هوش مصنوعی: گوش من به مانند برگ لاله از سخنان دلانگیز و آتشین تو چنان لطیف و زیبا شده است.
گر نبرد شمع پیش پرتو رخساره ات
شانه کند راه گم در خم گیسوی تو
هوش مصنوعی: اگر شمع نور خود را پیش روی چهره تو به نمایش نگذارد، در خم گیسوانت گم میشود و راهش را گم میکند.
پرده بیگانگی چند بود در میان؟
سوختم، از جیب گل چند کشم بوی تو؟
هوش مصنوعی: چند بار باید بین ما فاصله ایجاد شود؟ من در حال سوختن هستم، از جیب گلها چقدر میتوانم عطر تو را بزنم؟
تا اثر از ماه نو بر ورق چرخ هست
قبله صائب بود گوشه ابروی تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانهای از ماه نو بر صفحه دوران وجود دارد، آن زمان عطف و توجه به زیبایی و سادگی خط و ابروی تو درست و قابل قبول خواهد بود.