غزل شمارهٔ ۶۵۵۱
وحشی تر از آهوست نشان قدم تو
کهسار شود سینه صحرا ز رم تو
کوتاه نگردد به گره رشته عمرش
چون زلف نهد هر که سری در قدم تو
هر فتنه سرگشته که در روی زمین بود
شد جمع به زیر قد همچون علم تو
زین بیش دل خود نتوان خورد به امید
گر ماه تمامی که گرفتیم کم تو
هر چند به پای دگری ره نتوان رفت
گردید فلک سیر سرم در قدم تو
چون چشم که در خواب گران است حضورش
دل را سبک از درد کند کوه غم تو
بر سنبل فردوس کند ناز نگاهش
چشمی که فتد بر خط نازک رقم تو
صائب چه خیال است نیفتد به زبانها
هر شعر که آید به زبان قلم تو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۰: شد رعشه پیری پر و بال طلب توغزل شمارهٔ ۶۵۵۲: چون شبنم روشن گهر با خار و گل یکرنگ شو
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وحشی تر از آهوست نشان قدم تو
کهسار شود سینه صحرا ز رم تو
هوش مصنوعی: نشانههای قدم تو چنان وحشی و آزاد است که دل صحرا به خاطر آن به تپش میافتد و دلهرهاش را احساس میکند.
کوتاه نگردد به گره رشته عمرش
چون زلف نهد هر که سری در قدم تو
هوش مصنوعی: عمر کسی که در پای تو قدم میگذارد، هرگز به آسانی به پایان نمیرسد، مانند رشتهای که به خاطر گره خوردن، کوتاه نمیشود.
هر فتنه سرگشته که در روی زمین بود
شد جمع به زیر قد همچون علم تو
هوش مصنوعی: هر حادثه و آشوبی که در دنیا وجود داشت، به زیر سایه و قدرت تو جمع شد، مانند پرچمی که در بالا قرار دارد.
زین بیش دل خود نتوان خورد به امید
گر ماه تمامی که گرفتیم کم تو
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم دل خود را با امید به آینده تسکین دهم، حتی اگر تمام ماهها را در آسمان داشته باشیم، باز هم کمبودی تو احساس میشود.
هر چند به پای دگری ره نتوان رفت
گردید فلک سیر سرم در قدم تو
هوش مصنوعی: هرچند نمیتوانم به پای دیگری بروم، اما دور گردون (زمان) مرا به دنبالت میکشاند.
چون چشم که در خواب گران است حضورش
دل را سبک از درد کند کوه غم تو
هوش مصنوعی: چشم مانند خواب عمیق و سنگینی است که وقتی باز میشود، دل را از رنج و درد آسوده میکند، مانند کوهی از غم که وجود دارد.
بر سنبل فردوس کند ناز نگاهش
چشمی که فتد بر خط نازک رقم تو
هوش مصنوعی: چشمی که به خط زیبای تو مینگرد، بر گلهای فرشتگان به ناز مینگارد.
صائب چه خیال است نیفتد به زبانها
هر شعر که آید به زبان قلم تو
هوش مصنوعی: صائب، چه خوب است که هر شعری که از قلم تو بیرون میآید، در زبانها نیفتد و بهراحتی فراموش نشود.