غزل شمارهٔ ۶۵۴۹
از اهل حق اگر نظری یافتی بگو
بی خون دل اگر گهری یافتی بگو
از توتیای اهل نظر خاک مفلس است
زین توتیا اگر قدری یافتی بگو
از رشته وجود سری ما نیافتیم
ای موشکاف اگر تو سری یافتی بگو
ما در هوای صاف قمر را نیافتیم
تو زیر ابر اگر قمری یافتی بگو
جز نعل واژگونه درین دشت پرفریب
از راهبر اگر اثری یافتی بگو
در پرده حباب به جز آب هیچ نیست
تو شوخ چشم اگر دگری یافتی بگو
آنان که یافتند خبر بی خبر شدند
ای بی خبر اگر خبری یافتی بگو
ما از چمن به برگ خزان دیده ساختیم
چون غنچه گر تو مشت زری یافتی بگو
گم کرده ایم ما سر و پا در محیط عشق
زین بحر اگر تو پا و سری یافتی بگو
ای ذره در سراسر بازار کاینات
جز آفتاب دیده وری یافتی بگو
زین تیره خاکدان به خیابان باغ خلد
غیر از شکاف سینه دری یافتی بگو
در حلقه وجود که گرداب فتنه است
جز چشم یار فتنه گری یافتی بگو
مرگ است چاره زندگی ناگوار را
جز مرگ اگر تو چاره گری یافتی بگو
غیر از فکندن سپر اینجا سلاح نیست
تو غیر ازین اگر سپری یافتی بگو
جز حسرت و ندامت و افسوس بی شمار
از زندگی اگر ثمری یافتی بگو
غیر از دل گرامی دریاکشان عشق
در نه صدف اگر گهری یافتی بگو
سوگند می دهم به سر زلف خود ترا
کز من اگر شکسته تری یافتی بگو
این آن غزل که قاسم انوار گفته است
از سر کار اگر خبری یافتی بگو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از اهل حق اگر نظری یافتی بگو
بی خون دل اگر گهری یافتی بگو
هوش مصنوعی: اگر از افرادی که به حقیقت نزدیک هستند نظری کسب کردی، حتماً بگو. این نظر را بیدرد و رنج بگو، مثل اینکه گوهری ارزشمند پیدا کردهای.
از توتیای اهل نظر خاک مفلس است
زین توتیا اگر قدری یافتی بگو
هوش مصنوعی: اگر اهل نظر و بینش باشی، در دنیای بیخبری و فقر به سر میبری. اگر از این بینش ذرهای بهرهمند شدهای، لطفاً آن را بیان کن.
از رشته وجود سری ما نیافتیم
ای موشکاف اگر تو سری یافتی بگو
هوش مصنوعی: ما نتوانستیم از زنجیره وجود خبری به دست آوریم، اما اگر تو خبری پیدا کردهای، لطفاً بگو.
ما در هوای صاف قمر را نیافتیم
تو زیر ابر اگر قمری یافتی بگو
هوش مصنوعی: ما در آسمان صاف نتوانستیم قمر را ببینیم، اما اگر تو زیر ابر قمر را پیدا کردی، به ما بگو.
جز نعل واژگونه درین دشت پرفریب
از راهبر اگر اثری یافتی بگو
هوش مصنوعی: تنها نشانهای که در این دشت فریبنده میتوانی ببینی، رد نعل اسب معکوس است. اگر از راهنمایی چیزی یافتی، به من بگو.
در پرده حباب به جز آب هیچ نیست
تو شوخ چشم اگر دگری یافتی بگو
هوش مصنوعی: در قلمرو ظاهری، تنها چیزی که وجود دارد، آب است. اگر تو شوخچشم هستی و کسی دیگر را پیدا کردی، به او بگو.
آنان که یافتند خبر بی خبر شدند
ای بی خبر اگر خبری یافتی بگو
هوش مصنوعی: کسانی که از حقیقت آگاه شدند، دیگر در بیخبری نیستند. ای شخصی که بیخبری، اگر تو هم به خبری دست یافتی، آن را با ما در میان بگذار.
ما از چمن به برگ خزان دیده ساختیم
چون غنچه گر تو مشت زری یافتی بگو
هوش مصنوعی: ما از چمن به برگهای خزان نگاه کردیم و چشمانتظار بودیم. اگر تو جواهر گرانبهایی پیدا کردی، بگو.
گم کرده ایم ما سر و پا در محیط عشق
زین بحر اگر تو پا و سری یافتی بگو
هوش مصنوعی: ما در دنیای عشق کاملاً غرق شدهایم و خود را گم کردهایم. اگر تو در این عشق چیزی پیدا کردی، خواهش میکنم به ما بگو.
ای ذره در سراسر بازار کاینات
جز آفتاب دیده وری یافتی بگو
هوش مصنوعی: ای ذره، در تمام دنیا اگر فقط توانستی برای خود نوری همانند آفتاب پیدا کنی، بگو.
زین تیره خاکدان به خیابان باغ خلد
غیر از شکاف سینه دری یافتی بگو
هوش مصنوعی: از این دنیای تیره و خاکی به خیابان باغ بهشت، غیر از زخمی در سینه دریا چیزی نیافتی، بگو.
در حلقه وجود که گرداب فتنه است
جز چشم یار فتنه گری یافتی بگو
هوش مصنوعی: در زندگی پر از چالشها و تیرهبختیها، تنها چیزی که میتواند هدایتگر باشد، نگاه و محبت محبوب است. اگر جز این چشمها، چیز دیگری پیدا کردی که در این گرداب مشکلات به تو کمک کند، خبرم کن.
مرگ است چاره زندگی ناگوار را
جز مرگ اگر تو چاره گری یافتی بگو
هوش مصنوعی: مرگ تنها راه حل زندگی تلخ و دشوار است. اگر تو راه حلی برای این مشکل پیدا کردهای، لطفاً بگو.
غیر از فکندن سپر اینجا سلاح نیست
تو غیر ازین اگر سپری یافتی بگو
هوش مصنوعی: در اینجا هیچ سلاحی جز گذاشتن سپر وجود ندارد. اگر به جز این مورد سلاح دیگری پیدا کردی، لطفاً به من بگو.
جز حسرت و ندامت و افسوس بی شمار
از زندگی اگر ثمری یافتی بگو
هوش مصنوعی: اگر در زندگیات تنها حسرت، پشیمانی و افسوس بیشماری را تجربه کردهای، پس بگو که آیا چیزی به دست آوردهای؟
غیر از دل گرامی دریاکشان عشق
در نه صدف اگر گهری یافتی بگو
هوش مصنوعی: اگر غیر از دل ارزشمند، در عمق دریاهای عشق، در هیچ صدفی مرواریدی پیدا نکردی، به من بگو.
سوگند می دهم به سر زلف خود ترا
کز من اگر شکسته تری یافتی بگو
هوش مصنوعی: من به موهای خودم قسم میخورم، اگر از من آزردهخاطر شدهای، لطفاً به من بگو.
این آن غزل که قاسم انوار گفته است
از سر کار اگر خبری یافتی بگو
هوش مصنوعی: این شعر از قاسم انوار است و از تو میخواهم اگر از کار او خبری پیدا کردی، به من بگو.