گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۴

به هر ترنمی از جای می رود دل ما
سبک رکاب چو بوی گل است محمل ما
زمین سینه ما درد و داغ پروردست
یکی هزار شود تخم اشک در گل ما
شکست آینه ما و توتیا گردید
همان خیال تو استاده در مقابل ما
رسیده ایم به انجام و اول سفرست
ز راه دورتر افتاده است منزل ما
به پیشدستی ما نیست در کرم حاتم
ز آبرو نشود تنگدست، سایل ما
هزار ناخن تدبیر غوطه در خون زد
نشد گشاده شود عقده های مشکل ما
ز سرو گلشن فردوس راست می گذریم
نهال قد تو تا پا فشرده در دل ما
نمی خوریم غم از هیچ رهگذر صائب
خوشا کسی که درآید به گوشه دل ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هر ترنمی از جای می رود دل ما
سبک رکاب چو بوی گل است محمل ما
هوش مصنوعی: دل ما به هر نوایی حرکت می‌کند و همچون بوی گل، سرشار از آرامش و لطافت است.
زمین سینه ما درد و داغ پروردست
یکی هزار شود تخم اشک در گل ما
هوش مصنوعی: دل زمین پر از درد و زخم است و در آن، غم و اندوخته‌ای بزرگ نهفته. هر یک از اشک‌های ما به مانند بذری است که در خاک دل ما می‌روید.
شکست آینه ما و توتیا گردید
همان خیال تو استاده در مقابل ما
هوش مصنوعی: آینه که شکست، تصویری از ما و تو در چشمان ما نمایان شد. همان تصویری که از تو در ذهن داریم، در مقابل ما قرار گرفت.
رسیده ایم به انجام و اول سفرست
ز راه دورتر افتاده است منزل ما
هوش مصنوعی: ما به پایان کار نزدیک شده‌ایم، اما همچنان در آغاز سفر هستیم؛ منزل ما از راهی طولانی‌تر دور افتاده است.
به پیشدستی ما نیست در کرم حاتم
ز آبرو نشود تنگدست، سایل ما
هوش مصنوعی: کرم حاتم به اندازه‌ای است که اگر کسی در مقام درخواست و نیاز به سراغ ما بیاید، به هیچ عنوان احساس کمبود نمی‌کند و ما هم در این بخش هیچ کم‌وکسری نداریم.
هزار ناخن تدبیر غوطه در خون زد
نشد گشاده شود عقده های مشکل ما
هوش مصنوعی: هرچه تلاش و فکر کنیم و درگیری‌هامان را حل کنیم، باز هم مشکلات‌مان برطرف نمی‌شود.
ز سرو گلشن فردوس راست می گذریم
نهال قد تو تا پا فشرده در دل ما
هوش مصنوعی: ما از باغ بهشت می‌گذریم و در دل ما، درخت قد تو ریشه دوانده است.
نمی خوریم غم از هیچ رهگذر صائب
خوشا کسی که درآید به گوشه دل ما
هوش مصنوعی: ما از هیچ کسی غم نخواهیم خورد، خوشا به حال کسی که به دل ما راه پیدا کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۵۴ به خوانش عندلیب