غزل شمارهٔ ۶۵۳۹
تا کرد تیغ غمزه حمایل نگاه تو
شد سرمه گوشه گیر ز چشم سیاه تو
ما امتحان دشنه الماس کرده ایم
از یک سرست با مژه کینه خواه تو
یادم ز جلوه های قد یار داده ای
ای کبک خوش خرام سر ما و راه تو
در چشم شور حشر نمک کرد انتظار
در پرده تا به چند نشیند نگاه تو؟
ای شاخ گل ببال که با این غرور حسن
گل کج ندیده است به طرف کلاه تو
صائب به هوش باش مبادا دل شبی
آتش به خرمنی بزند برق آه تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا کرد تیغ غمزه حمایل نگاه تو
شد سرمه گوشه گیر ز چشم سیاه تو
هوش مصنوعی: نگاه جادویی تو همچون تیزی شمشیر، دل را تسخیر کرده و سرمهای در گوشه چشمهای سیاه تو به جا گذاشته است.
ما امتحان دشنه الماس کرده ایم
از یک سرست با مژه کینه خواه تو
هوش مصنوعی: ما تجربه کردهایم که تیغ تند و بیرحم چگونه میتواند در طرفی باشد، همچنان که از چشمان کینهتوز تو خطر احساس میشود.
یادم ز جلوه های قد یار داده ای
ای کبک خوش خرام سر ما و راه تو
هوش مصنوعی: به یاد زیبایی و قامت معشوق، یاد تو همیشه با من است، ای کبوتر خوشحرکت، سرمن را به سمت تو میکشانی.
در چشم شور حشر نمک کرد انتظار
در پرده تا به چند نشیند نگاه تو؟
هوش مصنوعی: چشمهایت در جستجوی من مانند نمکی است که در حشر و برانگیختگی انتظار میکشد، تا کی باید منتظر بماند تا تو به من نگاه کنی؟
ای شاخ گل ببال که با این غرور حسن
گل کج ندیده است به طرف کلاه تو
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، با این شکوه و زیباییات، هیچ کس به اندازه تو را نمیشناسد و نمیتواند به پای تو برسد.
صائب به هوش باش مبادا دل شبی
آتش به خرمنی بزند برق آه تو
هوش مصنوعی: مراقب باش که مبادا دل تو به یکباره تحت تاثیر احساس شدید، آتش عشقی را در دلت روشن کند و مانند صاعقه، آثار و احساسات تازهای را به وجود آورد.