گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۳۵

خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو
گلگونه همند جلال و جمال تو
افتاده است خال تو از چشم شوختر
این نافه پیش پیش دود از غزال تو
عریان ز آفتاب قیامت نمی کشد
خورشید آنچه می کشد از انفعال تو
عالم ز نقش پای تو گردید لاله زار
شد بس که خون بیگنهان پایمال تو
ذوق وصال می گزد از دور پشت دست
گرم است بس که صحبت من با خیال تو
هر چند عارض تو بهشتی است دلگشا
صد پرده خوشترست ز عارض خصال تو
نقاش بر ورق نتواند کشیدنش
از بس که سرکش است قد چون نهال تو
خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
من مشت خون خویش نمودم حلال تو
صائب چنین که طبع تو شد بر سخن سوار
خواهد گرفت روی زمین را خیال تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو
گلگونه همند جلال و جمال تو
هوش مصنوعی: خون لاله‌ها به رنگ سرخی که از زیبایی و جلال تو برخاسته، بر روی گل‌ها می‌ریزد. زیبایی و شکوه تو همچون این خون، مایه‌ی زلالی و زیبایی است.
افتاده است خال تو از چشم شوختر
این نافه پیش پیش دود از غزال تو
هوش مصنوعی: زمانی که خال زیبای تو از دید این عاشق منحرف شده است، در حالی که دمی پیش، غزال تو با زیبایی‌اش دمی از دود بیرون آمده است.
عریان ز آفتاب قیامت نمی کشد
خورشید آنچه می کشد از انفعال تو
هوش مصنوعی: خورشید در روز قیامت به هیچ‌کس آسیب نمی‌زند؛ بلکه آنچه انسان از رنج و سختی می‌کشد، ناشی از رفتار و واکنش خودش است.
عالم ز نقش پای تو گردید لاله زار
شد بس که خون بیگنهان پایمال تو
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر ردپای تو به وزش رنگین‌کمانی از گل‌های لاله تبدیل شد، به‌ حدی که خون بی‌گناهان زیر پاهای تو نادیده گرفته شد.
ذوق وصال می گزد از دور پشت دست
گرم است بس که صحبت من با خیال تو
هوش مصنوعی: شور و شوق وصال تو آنچنان عمیق است که حتی از دور هم احساس گرمای دستت را می‌کنم، زیرا هر لحظه در خیال تو با تو سخن می‌گویم.
هر چند عارض تو بهشتی است دلگشا
صد پرده خوشترست ز عارض خصال تو
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی صورت تو مانند بهشت و دل‌انگیز است، اما خصوصیات و ویژگی‌های درون تو از هر زیبایی ظاهری فراتر و دلپذیرتر است.
نقاش بر ورق نتواند کشیدنش
از بس که سرکش است قد چون نهال تو
هوش مصنوعی: نقاش به خاطر سرکشی و زیبایی‌ای که قد تو دارد، نمی‌تواند تصویر تو را بر روی کاغذ بکشد.
خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
من مشت خون خویش نمودم حلال تو
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، حنای روی پایم را به نمایش می‌گذارم و اگر بخواهی، به تو می‌گویم که دلم را به خاطر تو خون کرده‌ام و این را بر تو حلال می‌دانم.
صائب چنین که طبع تو شد بر سخن سوار
خواهد گرفت روی زمین را خیال تو
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که وقتی ذوق و استعداد تو بر سخن سرایی تسلط پیدا کند، می‌تواند تاثیر عمیقی بر دنیای اطراف خود بگذارد و خیال تو می‌تواند فراگیر و همه‌جانبه شود.