غزل شمارهٔ ۶۵۳۴
از بس ز خون ما شده گلگون عقیق تو
در ساغر سهیل کند خون عقیق تو
می برد اگر عقیق ازین پیش تشنگی
سازد به عکس، تشنگی افزون عقیق تو
هر قطره خون من جگر داغدیده ای است
تا شد دگر ز خون که گلگون عقیق تو؟
یاقوت آبدار شود اشک شمع ها
در محفلی که گردد میگون عقیق تو
خورشید اگر کند عرق خون، ز صلب سنگ
بیرون نیاورد گهری چون عقیق تو
موج سراب رشته یاقوت می شود
گر پرتو افکند سوی هامون عقیق تو
شب بیشتر کند دل خونخوار را سیاه
در عهد خط زیاده کند خون عقیق تو
دایم به خوشدلی گذرانده است روزگار
از خط ندیده است شبیخون عقیق تو
نقش امید بوسه به وجه حسن نشست
تا شد نهفته در خط شبگون عقیق تو
یک نقش بیش نیست نگین های ساده را
دارد هزار نکته موزون عقیق تو
هر چند فکر صائب ما خون خویش خورد
ما را نساخت از صله ممنون عقیق تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بس ز خون ما شده گلگون عقیق تو
در ساغر سهیل کند خون عقیق تو
هوش مصنوعی: به خاطر افزون شدن خون ما، رنگ عقیق تو بسیار سرخ و زیبا شده است. در ظرف سهیل (که معمولاً به عنوان ظرفی زیبا و خاص شناخته میشود)، این عقیق خونین جلوهگری میکند.
می برد اگر عقیق ازین پیش تشنگی
سازد به عکس، تشنگی افزون عقیق تو
هوش مصنوعی: اگر عقیق بتواند تشنگی را از بین ببرد، اما در واقع تشنگی تو را بیشتر میکند.
هر قطره خون من جگر داغدیده ای است
تا شد دگر ز خون که گلگون عقیق تو؟
هوش مصنوعی: هر قطرهای از خون من نشانهای از درد و سوز و گداز عمیق در دلم است. آیا این درد به قدری است که به رنگ سرخ عقیق تو تبدیل شده است؟
یاقوت آبدار شود اشک شمع ها
در محفلی که گردد میگون عقیق تو
هوش مصنوعی: در محفلهایی که تو حضور داری، اشکهای شمع به زیبایی یاقوت میدرخشند و رنگ میگون عقیق را میگیرند.
خورشید اگر کند عرق خون، ز صلب سنگ
بیرون نیاورد گهری چون عقیق تو
هوش مصنوعی: اگر خورشید هم عرق خون بریزد، هیچگاه سنگی مانند عقیق تو نخواهد آورد.
موج سراب رشته یاقوت می شود
گر پرتو افکند سوی هامون عقیق تو
هوش مصنوعی: اگر پرتو نور به هامون بتابد، موج سراب به شکل رشتهای از یاقوت نمایان میشود.
شب بیشتر کند دل خونخوار را سیاه
در عهد خط زیاده کند خون عقیق تو
هوش مصنوعی: شب به زمان بیشتری میانجامد و دل بیرحم را به تاریکی میکشاند. در این حال، در تلاش برای نوشتن بیشتر، خون عقیق تو را نیز بیشتر میکند.
دایم به خوشدلی گذرانده است روزگار
از خط ندیده است شبیخون عقیق تو
هوش مصنوعی: او همه روزهایش را با شادی سپری کرده و هرگز به دستاندازها و مشکلات زندگی فکر نکرده است، برخوردی که به شدت تحت تأثیر زیبایی و جذابیت تو قرار دارد.
نقش امید بوسه به وجه حسن نشست
تا شد نهفته در خط شبگون عقیق تو
هوش مصنوعی: نقش امید بر چهره زیبایی حک شده است، تا در خط تاریک عقیق تو پنهان شود.
یک نقش بیش نیست نگین های ساده را
دارد هزار نکته موزون عقیق تو
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که یک سنگ ساده (نگین) در واقع فقط یک تصویر و طرح است، اما در عین حال هزاران نکته زیبا و موزون را در خود دارد که میتواند به زیبایی و ارزش آن بیفزاید. در واقع، به ظاهری ساده اشاره شده که در عمق خود معنای بسیار زیبایی دارد.
هر چند فکر صائب ما خون خویش خورد
ما را نساخت از صله ممنون عقیق تو
هوش مصنوعی: هرچند که فکر درست و درستکاری ما به ما ضربه میزند و به ما آسیب میزند، ولی از محبت و پیوندی که با تو داریم، سپاسگزاریم.