گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۲

چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
حضور قلب نمازست در شریعت ما
ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است
که پیش خلق درازست دست حاجت ما
نکرده ایم چو شبنم بساطی از گل پهن
چو غنچه بر سر زانوست خواب راحت ما
چو عنکبوت، مگس را نمی کنیم قدید
هماشکار بود جذبه قناعت ما
نهال خوش ثمر رهگذار طفلانیم
که برگریز بود موسم فراغت ما
اگر در آتش سوزان هزار غوطه خورد
صدا بلند نسازد سپند غیرت ما
تلاش گوشه عزلت ز تنگ خلقی هاست
وگرنه بهر خدا نیست کنج عزلت ما
که سرو قد ترا راه می تواند زد؟
ز جلوه تو شود نقد اگر قیامت ما
چراغ رهگذریم اوفتاده در ره باد
که تا به سایه دستی کند حمایت ما؟
ازان به دامن صحرا شکسته ایم قدم
که عالمی شود آسوده از ملامت ما
درین حدیقه گل، صائب از مروت نیست
که غنچه ماند در جیب، دست رغبت ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
حضور قلب نمازست در شریعت ما
هوش مصنوعی: عبادت ما مانند دیگران فقط ظاهری نیست؛ بلکه نماز ما با حضور واقعی دل است که در دین ما اهمیت دارد.
ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است
که پیش خلق درازست دست حاجت ما
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به خاطر دوری از هدف و مقصود، در درخواست‌ها و نیازهای خود نمی‌توانیم به نتیجه برسیم؛ در حالی که برای دیگران به راحتی و به طور فزاینده‌ای می‌توان دست نیاز را دراز کرد و از آنها کمک گرفت.
نکرده ایم چو شبنم بساطی از گل پهن
چو غنچه بر سر زانوست خواب راحت ما
هوش مصنوعی: ما مانند شبنم آسایش و خوشبختی را فراهم نکرده‌ایم؛ مثل غنچه‌ای که بر روی زانو خوابیده، ما نیز در آرامش و راحتی نیستیم.
چو عنکبوت، مگس را نمی کنیم قدید
هماشکار بود جذبه قناعت ما
هوش مصنوعی: ما مانند عنکبوت، مگس را در دام خود نمی‌زنیم؛ زیرا قناعت و رضایت ما قدرتی است که ما را از این کار بازمی‌دارد.
نهال خوش ثمر رهگذار طفلانیم
که برگریز بود موسم فراغت ما
هوش مصنوعی: ما مانند نهال خوش میوه‌ای هستیم که در فصل خوشی و آرامش کودکان در حال رشد هستیم، اما این فصل به زودی به پایان می‌رسد و همه چیز تغییر می‌کند.
اگر در آتش سوزان هزار غوطه خورد
صدا بلند نسازد سپند غیرت ما
هوش مصنوعی: اگرچه در آتش سوزان هزار بار غوطه‌ور شود، اما به خاطر غیرت ما صدایی به بلندای اعتراض نمی‌آید.
تلاش گوشه عزلت ز تنگ خلقی هاست
وگرنه بهر خدا نیست کنج عزلت ما
هوش مصنوعی: تلاش در گوشه‌ی تنهایی به خاطر مشکلات و سختی‌های زندگی است و در واقع، ما به خاطر خدا در این گوشه نشسته‌ایم.
که سرو قد ترا راه می تواند زد؟
ز جلوه تو شود نقد اگر قیامت ما
هوش مصنوعی: کدام درخت زیبا می‌تواند به قامت تو ببالد؟ اگر زیبایی تو را به حساب بیاوریم، قیامت ما شکل می‌گیرد.
چراغ رهگذریم اوفتاده در ره باد
که تا به سایه دستی کند حمایت ما؟
هوش مصنوعی: چراغی که در راه ما قرار دارد و به خاطر وزش باد خاموش شده، چه کسی می‌تواند سایه‌ای برای حمایت ما باشد؟
ازان به دامن صحرا شکسته ایم قدم
که عالمی شود آسوده از ملامت ما
هوش مصنوعی: ما در دامن صحرا گام برمی‌داریم و از خود فاصله می‌گیریم تا جهانی فارغ از سرزنش‌های ما باشد.
درین حدیقه گل، صائب از مروت نیست
که غنچه ماند در جیب، دست رغبت ما
هوش مصنوعی: در این گلزار، صائب، بی‌نظمی نیست که غنچه‌ای در جیب بماند و دست ما به آن نرسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۵۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/02/08 07:05
امین کیخا

نهال رهگذر دست طفلان یعنی گلی که سرنوشت شوم چیده شدن را دارد، راستی چرا کودکان گلهای توی مسیر مدرسه را تباه می کنند؟

1392/10/24 13:12
یعقوب خاوری

در بیت 4 مصرع 2 برگریز درست است و بیت آخر به نظر من باید این باشد: که غنچه ماند و در جیب دست رغبت ما

1395/01/11 17:04
محمد

نهال خوش ثمر رهگذار طفلان
معلمی است که عمرش را در مسیر پرورش انسانها سپری می کند.
عالمی است که سخنی می گوید برای سال ها بعد و هم عصرانش آن را نمی فهمند.
رهبری فرزانه است که در دایره ی مدیریتش فایده می رساند و ...
و من اگرچه صایب نیستم ، در همان رهگذار به ثمر نشسته ام.

1395/01/11 21:04
سید محمد

چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
یعنی عبادت همه ی مردم خود نمایی ست فقط عبادت ایشان ظاهر سازی نیست ؟
ادبای ما را .

1396/05/31 17:07

به نظر می آید اشتباه تاپپی رخ داده باشد.
نهال خوش ثمر رهگذار طفلانیم
که بر گریز بود موسم فراغت ما
که برگ ریز ( پاییز ) بود موسم فراغت ما
درختان میوه فقط در هنگام برگ ریز پاییز از دست کودکان در امان هستند

1397/01/08 07:04
راضیه

نهال خوش ثمر رهگذار طفلانیم به این معناست که نهانی که میوه می دهد طفلان به قصد رسیدن به میوه مرتب به این نهال سنگ پرتاب می کنند و لذا به جهت تداوم این روند می گوید موسم فراغت ما بر مسیر گریز است یعنی آسایشی نداریم و آسایش از دست ما فراری است . دوستی برگریز است را برگ ریز تفسیر کرده است . این هم تعبیری جالب است یعنی زمان آسایش ما فصل خرانی است که دیگر درخت گل و میوه ای ندارد .