گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۱۷

رسید خانه زین عاقبت به کام از تو
هلال یکشبه اش شد مه تمام از تو
چه نسبت است به خورشید رنگ روی ترا؟
که ریگ بادیه گردید لعل فام از تو
ز نقش پای چه گلدسته ها به سر زده است
زمین ساده دل ای سرو خوش خرام از تو
ز من پیام خود ای شهسوار باز مگیر
که تازیانه شوق است هر پیام از تو
مرا ز تیغ تغافل بس است ایمایی
من آن نیم که توقع کنم سلام از تو

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسید خانه زین عاقبت به کام از تو
هلال یکشبه اش شد مه تمام از تو
هوش مصنوعی: به خانه رسیدیم و در نتیجه، شادی و خوشبختی ما از تو به وجود آمد، مثل ماه کامل که در شب اول هلال نمایان می‌شود.
چه نسبت است به خورشید رنگ روی ترا؟
که ریگ بادیه گردید لعل فام از تو
هوش مصنوعی: چه نسبتی دارد زیبایی چهره‌ات با نور خورشید؟ که ریگ‌های بیابان از درخشش تو به رنگ لعل درآمده‌اند.
ز نقش پای چه گلدسته ها به سر زده است
زمین ساده دل ای سرو خوش خرام از تو
هوش مصنوعی: زمین ساده‌دل با نقش پای تو، گلدسته‌ها را به آسمان رسانده است. ای سرو زیبا و باوقار، از توست که این همه زیبایی و شکوه به زمین آمده.
ز من پیام خود ای شهسوار باز مگیر
که تازیانه شوق است هر پیام از تو
هوش مصنوعی: ای سوار دلیر، لطفاً پیام من را از من نگیرید، زیرا هر پیامی که از تو می‌رسد، همچون تازیانه‌ای است از شوق و عشق.
مرا ز تیغ تغافل بس است ایمایی
من آن نیم که توقع کنم سلام از تو
هوش مصنوعی: من دیگر از نادیده‌گرفتن تو خسته شده‌ام و نمی‌توانم همچنان منتظر سلامی از تو باشم.