غزل شمارهٔ ۶۵۱۵
عنان به طول امل داده ای دریغ از تو
به کوچه غلط افتاده ای دریغ از تو
دلی که هر دو جهان رونمای او نشود
به هیچ و پوچ ز کف داده ای دریغ از تو
چو سرو با همه باری که بسته ای بر دل
دلت خوش است که آزاده ای دریغ از تو
برای خرده سهلی که می رود بر باد
غمین چو غنچه نگشاده ای دریغ از تو
فتاده است مکرر ز چشم ما دنیا
ازین فتاده تو افتاده ای دریغ از تو
به محفلی که ادب پا به احتیاط نهد
عنان گسسته تر از باده ای دریغ از تو
درین چمن که گل از شوق آب می گردد
چو آب آینه استاده ای دریغ از تو
در امید که هرگز نبسته ای بر خلق
به روی صائب نگشاده ای دریغ از تو
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عنان به طول امل داده ای دریغ از تو
به کوچه غلط افتاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: تو به طمع آرزوهای بلند و بیپایهات، کنترل خود را از دست دادهای و افسوس که در این راه، به بیراهه رفتهای. افسوس بر تو!
دلی که هر دو جهان رونمای او نشود
به هیچ و پوچ ز کف داده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: دل اگر نتواند زیباییهای دو جهان را ببیند و درک کند، پس از دست دادن آن هیچ ارزشی ندارد و باید بر تو افسوس خورد.
چو سرو با همه باری که بسته ای بر دل
دلت خوش است که آزاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: تو مانند سروی هستی که با وجود تمام سنگینیها و دشواریهایی که بر دوش داری، دلت شاد است که آزاد و رها زندگی میکنی. ای کاش از این آزادی بیشتر قدردانی کنی.
برای خرده سهلی که می رود بر باد
غمین چو غنچه نگشاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: تو همچنان در غم و اندوهی، مانند غنچهای که هنوز باز نشده است. ای کاش به زیباییها و خوشیهای زندگی توجه کنی و از آنها بهرهمند شوی، چرا که زندگی ممکن است ناگهان به باد برود.
فتاده است مکرر ز چشم ما دنیا
ازین فتاده تو افتاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: دنیا بارها از نظر ما افتاده است، اما افسوس که تو نیز به همین شکل افتادهای.
به محفلی که ادب پا به احتیاط نهد
عنان گسسته تر از باده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: در محفلهایی که آداب و نزاکت رعایت میشود، حتی در آنجا نیز زودتر از آنچه انتظار میرود، ممکن است رفتارهایی بیرون از ادب و نزاکت شاهد باشیم. این موضوع نشاندهندهی جایگاه و اهمیت ادب در تعاملات انسانی است و بیانگر نارضایتی از بیتوجهی به این نکته است.
درین چمن که گل از شوق آب می گردد
چو آب آینه استاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: در این باغ که گل به خاطر شادی و زندگی مدام در حال رشد و شکوفایی است، تو همچون آب زلالی ایستادهای و افسوس که حضور تو را از دست دادهایم.
در امید که هرگز نبسته ای بر خلق
به روی صائب نگشاده ای دریغ از تو
هوش مصنوعی: به امید اینکه هرگز بر روی مردم در را نبستهای، صائب، دریغ از تو!