گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۰۹

چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
من و از دور تماشای تماشایی تو
در ریاضی که تو باشی، به نظر می آید
سرو چون سبزه خوابیده ز رعنایی تو
سایه نبود ز لطافت قد رعنای ترا
نیست یک سرو درین باغ به یکتایی تو
هرگز از شرم در آیینه ندیدی خود را
یوسفی نیست درین مصر به تنهایی تو
از نگاهی که به دنبال کند مشک شود
خون به هر دل که کند آهوی صحرایی تو
بر سر منصب پروانه چه خونها می شد
شمع می داشت اگر انجمن آرایی تو
سر بسر زهره جبینان جهان چون انجم
محو در قلزم نورند ز پیدایی تو
طوطیی را که به شیرین سخنی مشهورست
غوطه در زهر دهد غیرت گویایی تو
می کند خال لب چشمه کوثر رضوان
گر به فردوس رود عاشق سودایی تو
مو به مو چون مژه احوال مرا می دانی
نشود خواب گران پرده بینایی تو
صائب از شرم ندیدی رخ او را هرگز
یک نظر باز ندیدم به شکیبایی تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
من و از دور تماشای تماشایی تو
هوش مصنوعی: پرتو زیبایی تو به قدری درخشان است که چشم را خیره می‌کند و من از دور، زیبایی تو را تماشا می‌کنم.
در ریاضی که تو باشی، به نظر می آید
سرو چون سبزه خوابیده ز رعنایی تو
هوش مصنوعی: وقتی تو در ریاضی هستی، به نظر می‌رسد که سروها به زیبایی و شکوه تو، همچون سبزه‌ای خوابیده، جلوه‌گری می‌کنند.
سایه نبود ز لطافت قد رعنای ترا
نیست یک سرو درین باغ به یکتایی تو
هوش مصنوعی: در اینجا به این اشاره می‌شود که هیچ سایه و نشانه‌ای از لطافت و زیبایی وجود ندارد که به قدمت و زیبایی تو برابری کند. در این باغ، هیچ درخت سرو دیگری به تنهایی تو زیبایی ندارد و یکتا و بی‌نظیر هستی.
هرگز از شرم در آیینه ندیدی خود را
یوسفی نیست درین مصر به تنهایی تو
هوش مصنوعی: هرگز به خاطر شرم، خود را در آیینه نگریسته‌ای. در این سرزمین، تو یوسفی نیستی که به تنهایی مورد توجه و احترام قرار بگیری.
از نگاهی که به دنبال کند مشک شود
خون به هر دل که کند آهوی صحرایی تو
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از نگاه تو به دست آورد، همچون کسی که در پی مشک است، به هر دلی که تو به آن آه می‌کشی، خون می‌چکد و دل‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
بر سر منصب پروانه چه خونها می شد
شمع می داشت اگر انجمن آرایی تو
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقام و مقام‌داری مثل پروانه قرار گیرد، چه خون‌هایی از او می‌ریزد و چقدر سختی متحمل می‌شود، اما اگر تو در جمع وجود داشته باشی و کنار او باشی، مانند شمعی به روشنی خواهی بود.
سر بسر زهره جبینان جهان چون انجم
محو در قلزم نورند ز پیدایی تو
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و درخشندگی افراد با صفات نیک اشاره دارد که همچون ستاره‌ها در آسمان وجود دارند و نور و زیبایی‌ همه‌جا را فراگرفته است. عظمت و جلال آنها به قدری است که همه را تحت تأثیر قرار می‌دهند و از وجودشان روشنایی می‌تابد.
طوطیی را که به شیرین سخنی مشهورست
غوطه در زهر دهد غیرت گویایی تو
هوش مصنوعی: طوطی که به خاطر سخنان شیرینش معروف است، در عسل زهرآلود غوطه‌ور می‌شود؛ این میوه از غیرت و توانایی تو در سخنوری به دست آمده است.
می کند خال لب چشمه کوثر رضوان
گر به فردوس رود عاشق سودایی تو
هوش مصنوعی: اگر عاشق دیوانه‌ات به بهشت برود، خال لب او همچون چشمه کوثر باعث خوشحالی و رضایت خواهد بود.
مو به مو چون مژه احوال مرا می دانی
نشود خواب گران پرده بینایی تو
هوش مصنوعی: تو به دقت و به طور کامل از تمام جزئیات حال من آگاهی داری و این وضعیت باعث نمی‌شود که چشمانت از زیبایی‌ها غافل بمانند.
صائب از شرم ندیدی رخ او را هرگز
یک نظر باز ندیدم به شکیبایی تو
هوش مصنوعی: من به خاطر حیا و شرم هرگز نتوانستم حتی یک بار به چهره‌ات نگاه کنم، زیرا صبر و تحمل تو مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده است.