غزل شمارهٔ ۶۵۰۷
کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو
مفکن ای تیغ اجل بر من بیدل پرتو
گردش چرخ بدو نیک ز هم نشناسد
آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو
با لب خشک سکندر ز سیاهی برگشت
یک دم آب به قسمت نفزاید تک و دو
در شکستن حذر از شیشه فزون باید کرد
لشکری را که شکسته است به دنبال مرو
عشق از حال پریشان شدگان غافل نیست
همه جا دیده خورشید بود با پرتو
برق از تندی خود زود فنا می گردد
نیست ممکن که نبازد سر خود تیز جلو
سبحه از دست بینداز که بر دل بارست
میفروش آنچه ز مستان نستاند به گرو
چه بود دولت دنیا که به آن فخر کنند؟
گشت در غار ازین شرم نهان کیخسرو
تازه عاشق نتواند که نگرید صائب
بیشتر آب تراوش کند از کوزه نو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۶: برخوری زان لب میگون که ز اندیشه اوغزل شمارهٔ ۶۵۰۸: نه خط است این که دمید از لب جان پرور تو
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو
مفکن ای تیغ اجل بر من بیدل پرتو
هوش مصنوعی: کشت بی خوشه، که نشان دهنده نداشتن محصول و نتیجه کار است، از چهره برداشت خجالت میکشد. ای تیغ مرگ، بر من بیدل و ناتوان فرو نریز و نگذار که سرنوشتم به این زودی رقم بخورد.
گردش چرخ بدو نیک ز هم نشناسد
آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو
هوش مصنوعی: چرخ زمان به خوبی از هم تمایز نمیگذارد و آسیاب نیز نمیتواند گندم و جو را از هم جدا کند.
با لب خشک سکندر ز سیاهی برگشت
یک دم آب به قسمت نفزاید تک و دو
هوش مصنوعی: سکندر با لبهای خشک و پژمرده از تاریکی و کسالت بازگشت و در یک لحظه، آب به حوض نمیافزاید، حتی اگر کم یا زیاد باشد.
در شکستن حذر از شیشه فزون باید کرد
لشکری را که شکسته است به دنبال مرو
هوش مصنوعی: برای اینکه از شیشهها کمتر آسیب ببینیم، باید احتیاط کنیم و به دنبال کسانی برویم که پیش از این آسیب دیدهاند.
عشق از حال پریشان شدگان غافل نیست
همه جا دیده خورشید بود با پرتو
هوش مصنوعی: عشق همیشه به حال کسانی که دچار پریشانی هستند توجه دارد و در همه جا نور خورشید و زیبایی های آن را میتوان مشاهده کرد.
برق از تندی خود زود فنا می گردد
نیست ممکن که نبازد سر خود تیز جلو
هوش مصنوعی: برق به خاطر سرعت و تندش سریعاً ناپدید میشود، و نمیتواند همیشه با این تندی بماند و سر خود را حفظ کند.
سبحه از دست بینداز که بر دل بارست
میفروش آنچه ز مستان نستاند به گرو
هوش مصنوعی: دست از تسبیح بکش، زیرا حقیقتاً بر دل انسان سنگینی میکند. آنچه را که در میخانه از عاشقان و مستان به دست نمیآید، به عنوان وثیقه بفروش.
چه بود دولت دنیا که به آن فخر کنند؟
گشت در غار ازین شرم نهان کیخسرو
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که برتری و شوکت دنیا از چه چیزی میتواند باشد که انسان به آن افتخار کند؟ کیخسرو، شاهی بزرگ، در یک غار پنهان شده است و این نشانهای از شرم و ناپایداری دنیا است. این بیت به ما میآموزد که قدرتمندان نیز ممکن است در برابر حقایق زندگی دچار شرم و پشیمانی شوند.
تازه عاشق نتواند که نگرید صائب
بیشتر آب تراوش کند از کوزه نو
هوش مصنوعی: عاشق تازهکار نمیتواند از گریه خودداری کند، همانطور که آب بیشتری از یک کوزهی تازه پر میشود.
حاشیه ها
1398/10/26 11:12
دکتر بهرام شاهی
مصرع دوم از بیت هفتم:
گویا درست این باشد:
می فروش آنچه ز مستان نستانند گرو
زیرا که در مصرع نحست می گوید: "تسبیح را بدور بینداز که تنها، باری ست بر دل". اینست، در مصرع دوم اندرز می دهد که: "آنچه را از مستان به گرو نمی ستانند (یعنی، تسبیح را) به فروش برسان" و از شرش رها شو.